مرور نهج البلاغه ( خطبه1 بخش دهم + نامه 9 بخش اول ) + خلاصه

 

 

 

خطبه 1 بخش دهم

 

(این وضع همچنان ادامه داشت) تا این که خداوند سبحان محمّد رسول الله(صلى الله علیه وآله)را براى وفاى به عهد خویش و کامل کردن نبوّتش مبعوث کرد. این در حالى بود که از همه پیامبران، پیمان درباره او گرفته شده بود (که به او ایمان بیاورند و بشارت ظهورش را به پیروان خویش بدهند) و در حالى که نشانه هایش مشهود و میلادش ارزنده بود و در آن روز مردم زمین، داراى مذاهب پراکنده و افکار ضدّ و نقیض و راه ها و عقاید پراکنده بودند: گروهى خدا را به مخلوقاتش تشبیه مى کردند و گروهى نام او را بر بتها مى نهادند و بعضى به غیر او اشاره و دعوت مى نمودند، امّا خداوند آنها را به وسیله آن حضرت از گمراهى رهایى بخشید و با وجود پربرکتش، آنان را از جهالت نجات داد.
 

  • پنجشنبه ۱۵ خرداد ۹۹

ترجمه و شرح نامه 9 نهج البلاغه؛ بخش اول: حمایت بنی هاشم از رسالت پیامبر + خلاصه

 

 

 

قبیله ما (قریش) خواستند پیامبرمان(صلى الله علیه وآله) را به قتل برسانند (که در رأس آنها ابوسفیان پدر معاویه بود) و ما را ریشه کن کنند، آنها انواع غم و اندوه را به جان ما ریختند و هرچه مى توانستند درباره ما بدى کردند، ما را از زندگى شیرین (خود) باز داشتند و با ترس و وحشت قرین ساختند، و ما را مجبور کردند که به کوهى سنگلاخ و صعب العبور پناه بریم و آتش جنگ را بر ضد ما برافروختند. (هنگامى که دشمنان اسلام با تمام قوا بپا خاستند) خداوند اراده نمود که به وسیله ما از شریعتش دفاع کند و با دفاع ما شر آنها را از حریم اسلام باز دارد .
(در این هنگام جمعیّت ما بنى هاشم به دو گروه تقسیم شده بودند; گروهى ایمان آورده و گروهى هنوز به صف مؤمنان نپیوسته بودند; ولى همه از اسلام دفاع مى کردند) مؤمنان ما با این کار خواستار ثواب و اجر الهى بودند و کافران ما (که هنوز اسلام را نپذیرفته بودند) به خاطر دفاع از اصل و ریشه خود و خویشاوندى پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) دفاع مى کردند. اما سایر افراد قریش (غیر از خاندان ما) که اسلام آوردند از این ناراحتى ها بر کنار بودند یا به این عنوان که با قبایلى پیمان ترک مخاصمه داشتند (و نمى خواستند با آنها بجنگند) و یا عشیره آنها (که ایمان نیاورده بودند) از آنها حمایت مى کردند از این رو جان آنها در امان بود.

 

 

  • دوشنبه ۱۲ خرداد ۹۹

ترجمه و شرح خطبه 1 نهج البلاغه؛ بخش دهم: اهداف بعثت پیامبر اعظم + خلاصه

 

 

 

(این وضع همچنان ادامه داشت) تا این که خداوند سبحان محمّد رسول الله(صلى الله علیه وآله)را براى وفاى به عهد خویش و کامل کردن نبوّتش مبعوث کرد. این در حالى بود که از همه پیامبران، پیمان درباره او گرفته شده بود (که به او ایمان بیاورند و بشارت ظهورش را به پیروان خویش بدهند) و در حالى که نشانه هایش مشهود و میلادش ارزنده بود و در آن روز مردم زمین، داراى مذاهب پراکنده و افکار ضدّ و نقیض و راه ها و عقاید پراکنده بودند: گروهى خدا را به مخلوقاتش تشبیه مى کردند و گروهى نام او را بر بتها مى نهادند و بعضى به غیر او اشاره و دعوت مى نمودند، امّا خداوند آنها را به وسیله آن حضرت از گمراهى رهایى بخشید و با وجود پربرکتش، آنان را از جهالت نجات داد.
سپس خداوند سبحان، لقاى خویش را براى محمّد صلی الله علیه وآله انتخاب کرد و آنچه را نزد خود داشت براى او پسندید و او را با رحلت و انتقال از دار دنیا به سراى آخرت گرامى داشت و از گرفتارى در چنگال مشکلات نجات بخشید.
آرى در نهایت احترام او را قبض روح کرد، درود خدا بر او و آلش باد! او هم، آنچه را انبیاى پیشین براى امّت خود به یادگار گذارده بودند، در میان شما به جاى نهاد چرا که آنها هرگز امّت خود را بى سرپرست و بى آن که راهى روشن در پیش پایشان بنهند و پرچمى برافراشته نزد آنان بگذارند، رها نمى کردند.

 

 

  • جمعه ۹ خرداد ۹۹

مرور نهج البلاغه ( نامه 8 + حکمت9 ) + خلاصه

 

 

نامه 8

اما بعد (از حمد و ثناى الهى) هنگامى که نامه من به تو رسید معاویه را به حکم نهایى، دعوت کن و براى یک طرفه شدن کار، او را به یک نتیجه جزمى وادار ساز سپس او را میان جنگى آواره کننده یا تسلیمى رسواگر مخیر ساز، اگر جنگ را اختیار کرد به او اعلان جنگ کن و اگر راه صلح و سلامت را پیش گرفت از او بیعت بگیر و السلام.

 

 

حکمت 9

امام(علیه السلام) فرمود: هنگامى که دنیا به کسى روى آورد نیکى هاى دیگران را به او عاریت مى دهد و هنگامى که دنیا به کسى پشت کند نیکى هاى خودش را نیز از او مى گیرد.

 

التماس دعا

 

  • سه شنبه ۶ خرداد ۹۹

ترجمه و شرح حکمت 9 نهج البلاغه: اقبال و ادبار دنیا + خلاصه

 

 

امام(علیه السلام) فرمود: هنگامى که دنیا به کسى روى آورد نیکى هاى دیگران را به او عاریت مى دهد و هنگامى که دنیا به کسى پشت کند نیکى هاى خودش را نیز از او مى گیرد.

 

 

  • شنبه ۳ خرداد ۹۹

ترجمه و شرح نامه 8 نهج البلاغه: تهدید معاویه به جنگ یا بیعت + خلاصه

 

 

اما بعد (از حمد و ثناى الهى) هنگامى که نامه من به تو رسید معاویه را به حکم نهایى، دعوت کن و براى یک طرفه شدن کار، او را به یک نتیجه جزمى وادار ساز سپس او را میان جنگى آواره کننده یا تسلیمى رسواگر مخیر ساز، اگر جنگ را اختیار کرد به او اعلان جنگ کن و اگر راه صلح و سلامت را پیش گرفت از او بیعت بگیر و السلام.

 

  • چهارشنبه ۳۱ ارديبهشت ۹۹

مرور نهج البلاغه ( حکمت 8 + خطبه 1 بخش نهم ) + خلاصه

 

 

حکمت 8

 

امام(علیه السلام) فرمود: از این انسان تعجب کنید که با یک قطعه پیه مى بیند، با قطعه گوشتى سخن مى گوید، با استخوانى مى شنود و از شکافى تنفس مى کند!

 

 

خطبه 1 بخش نهم

 

خداوند سبحان، از فرزندان آدم پیامبرانى برگزید و از آنها پیمان گرفت که وحى الهى را به خوبى حفظ کنند و امانت رسالت را به مردم ابلاغ نمایند، این در زمانى بود که اکثر مردم پیمانى را که خداوند از آنها گرفته بود دگرگون ساختند و همتا و شریکان، براى او قرار دادند و شیاطین، آنها را از معرفت خداوند بازداشتند و از عبادت او جدا کردند، به این دلیل خداوند، پیامبرانش را در میان آنها مبعوث کرد و رسولان خود را پى در پى به سوى آنان فرستاد تا پیمان فطرت را از آنها مطالبه کنند و نعمتهاى فراموش شده الهى را به آنان یادآورى نمایند و با ابلاغ دستورات او حجّت را بر آنها تمام کنند و گنجهاى پنهانى عقلها را براى آنها آشکار سازند و قدرت خدا را به آنها نشان دهند، از جلمه: سقف برافراشته آسمان که بر فراز آنهاست و گاهواره زمین که در زیر پاى آنها نهاده شده و وسایل زندگى که حیات به آنها مى بخشد و سرآمدهاى عمر که آنان را فانى مى سازد و مشکلات و رنجهایى که آنان را پیر مى کند و حوادثى که پى در پى بر آنان وارد مى شود.
و خداوند سبحان هیچ گاه جامعه بشرى را از پیمان مرسل، یا کتاب آسمانى، یا دلیلى قاطع، یا راهى روشن خالى نگذارده است، پیامبرانى که کمى نفراتشان و فزونى دشمنان و تکذیب کنندگانشان، آنها را از انجام وظایف، باز نمى داشت، پیامبرانى که بعضى به ظهور پیامبرى آینده بشارت مى دادند و بعضى از طریق پیامبر پیشین شناخته شده بودند و به این ترتیب قرنها گذشت و روزگاران، سپرى شد، پدران رفتند و فرزندان، جانشین آنان شدند.

 

التماس دعا

  • يكشنبه ۲۸ ارديبهشت ۹۹

ترجمه و شرح خطبه 1 نهج البلاغه؛ بخش نهم: بعثت پیامبران + خلاصه

 

 

خداوند سبحان، از فرزندان آدم پیامبرانى برگزید و از آنها پیمان گرفت که وحى الهى را به خوبى حفظ کنند و امانت رسالت را به مردم ابلاغ نمایند، این در زمانى بود که اکثر مردم پیمانى را که خداوند از آنها گرفته بود دگرگون ساختند و همتا و شریکان، براى او قرار دادند و شیاطین، آنها را از معرفت خداوند بازداشتند و از عبادت او جدا کردند، به این دلیل خداوند، پیامبرانش را در میان آنها مبعوث کرد و رسولان خود را پى در پى به سوى آنان فرستاد تا پیمان فطرت را از آنها مطالبه کنند و نعمتهاى فراموش شده الهى را به آنان یادآورى نمایند و با ابلاغ دستورات او حجّت را بر آنها تمام کنند و گنجهاى پنهانى عقلها را براى آنها آشکار سازند و قدرت خدا را به آنها نشان دهند، از جلمه: سقف برافراشته آسمان که بر فراز آنهاست و گاهواره زمین که در زیر پاى آنها نهاده شده و وسایل زندگى که حیات به آنها مى بخشد و سرآمدهاى عمر که آنان را فانى مى سازد و مشکلات و رنجهایى که آنان را پیر مى کند و حوادثى که پى در پى بر آنان وارد مى شود.

و خداوند سبحان هیچ گاه جامعه بشرى را از پیمان مرسل، یا کتاب آسمانى، یا دلیلى قاطع، یا راهى روشن خالى نگذارده است، پیامبرانى که کمى نفراتشان و فزونى دشمنان و تکذیب کنندگانشان، آنها را از انجام وظایف، باز نمى داشت، پیامبرانى که بعضى به ظهور پیامبرى آینده بشارت مى دادند و بعضى از طریق پیامبر پیشین شناخته شده بودند و به این ترتیب قرنها گذشت و روزگاران، سپرى شد، پدران رفتند و فرزندان، جانشین آنان شدند.

 

  • پنجشنبه ۲۵ ارديبهشت ۹۹

ترجمه و شرح حکمت 8 نهج البلاغه: شگفتیهای خلقت انسان + خلاصه

 

 

امام(علیه السلام) فرمود: از این انسان تعجب کنید که با یک قطعه پیه مى بیند، با قطعه گوشتى سخن مى گوید، با استخوانى مى شنود و از شکافى تنفس مى کند!

 

  • دوشنبه ۲۲ ارديبهشت ۹۹

مرور نهج البلاغه ( خطبه 1 بخش هشتم + نامه 7 ) + خلاصه

 

 

خطبه 1 بخشِ هشتم

 

سپس خداوند سبحان، آدم را در خانه اى سکنى بخشید که زندگیش را در آن پر نعمت و گوارا کرده بود و جایگاه او را امن و امان ساخته بود و او را از ابلیس و عداوت و دشمنیش بر حذر داشت، ولى (سرانجام) دشمنش او را فریب داد، چرا که بر او حسادت می ورزید و از این که او در سراى پایدار و همنشین با نیکان است سخت ناراحت بود.
آدم یقین خود را به شک و تردید او فروخت و تصمیم راسخ را با گفته سُست او مبادله کرد، و به خاطر همین موضوع، شادى خود را به ترس و وحشت مبدّل ساخت و فریب شیطانى براى او پشیمانى به بار آورد، سپس خداوند سبحان دامن توبه را براى او گسترد و کلمات رحمتش را به او القا نمود و وعده بازگشت به بهشتش را به او داد و او را به سراى آزمایش (دنیا) و جایگاه توالد و تناسل فرو فرستاد.

 

 

نامه 7

 

اما بعد (از حمد و ثناى الهى) نامه اى از سوى تو به من رسید، نامه اى با اندرزهاى نامربوط و سخنان رنگارنگ که با گمراهى خویش آن را تزیین کرده و با سوء رأیت امضا نموده بودى، این نامه از کسى است که نه چشم بصیرت دارد تا هدایتش کند و نه رهبرى آگاه که ارشادش نماید (به همین دلیل) هوا و هوس او را به سوى خود دعوت نموده و او این دعوت را اجابت کرده، گمراهى، رهبر او شده و او از آن پیروى نموده، به همین دلیل بسیار هذیان مى گوید و در گمراهى سرگردان است.
بخش دیگرى از این نامه: بیعت خلافت یک بار بیشتر نبوده و نیست نه تجدید نظر در آن راه دارد نه اختیار فسخ، بنابراین آن کس که از بیعت خارج شود (بر آراى مهاجران و انصار) طعنه زده و به مخالفت برخاسته (و آن را بى اعتبار شمرده) و آن کس که درباره آن تردید به خود راه دهد منافق است.

 

 

التماس دعا

 

  • جمعه ۱۹ ارديبهشت ۹۹
Designed By Erfan Powered by Bayan