ترجمه و شرح نامه 7 نهج البلاغه: پاسخ یاوه گویی‌های معاویه + خلاصه

 

 

 

اما بعد (از حمد و ثناى الهى) نامه اى از سوى تو به من رسید، نامه اى با اندرزهاى نامربوط و سخنان رنگارنگ که با گمراهى خویش آن را تزیین کرده و با سوء رأیت امضا نموده بودى، این نامه از کسى است که نه چشم بصیرت دارد تا هدایتش کند و نه رهبرى آگاه که ارشادش نماید (به همین دلیل) هوا و هوس او را به سوى خود دعوت نموده و او این دعوت را اجابت کرده، گمراهى، رهبر او شده و او از آن پیروى نموده، به همین دلیل بسیار هذیان مى گوید و در گمراهى سرگردان است.
بخش دیگرى از این نامه: بیعت خلافت یک بار بیشتر نبوده و نیست نه تجدید نظر در آن راه دارد نه اختیار فسخ، بنابراین آن کس که از بیعت خارج شود (بر آراى مهاجران و انصار) طعنه زده و به مخالفت برخاسته (و آن را بى اعتبار شمرده) و آن کس که درباره آن تردید به خود راه دهد منافق است.

  • سه شنبه ۱۶ ارديبهشت ۹۹

ترجمه و شرح خطبه 1 نهج البلاغه؛ بخش هشتم: توبه آدم علیه السلام + خلاصه

 

 

ثُمَّ أَسْکَنَ سُبْحَانَهُ آدَمَ دَاراً أَرْغَدَ فِیهَا [عِیشَتَهُ] عَیشَهُ وَ آمَنَ فِیهَا مَحَلَّتَهُ وَ حَذَّرَهُ إِبْلِیسَ وَ عَدَاوَتَهُ، فَاغْتَرَّهُ عَدُوُّهُ نَفَاسَةً عَلَیهِ بِدَارِ الْمُقَامِ وَ مُرَافَقَةِ الْأَبْرَارِ، فَبَاعَ الْیقِینَ بِشَکِّهِ وَ الْعَزِیمَةَ بِوَهْنِهِ وَ اسْتَبْدَلَ بِالْجَذَلِ وَجَلًا وَ [بِالاعْتِزَازِ] بِالاغْتِرَارِ نَدَماً، ثُمَّ بَسَطَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لَهُ فِی تَوْبَتِهِ وَ لَقَّاهُ کَلِمَةَ رَحْمَتِهِ وَ وَعَدَهُ الْمَرَدَّ إِلَى جَنَّتِهِ وَ أَهْبَطَهُ إِلَى دَارِ الْبَلِیةِ وَ تَنَاسُلِ الذُّرِّیةِ.

 

سپس خداوند سبحان، آدم را در خانه اى سکنى بخشید که زندگیش را در آن پر نعمت و گوارا کرده بود و جایگاه او را امن و امان ساخته بود و او را از ابلیس و عداوت و دشمنیش بر حذر داشت، ولى (سرانجام) دشمنش او را فریب داد، چرا که بر او حسادت می ورزید و از این که او در سراى پایدار و همنشین با نیکان است سخت ناراحت بود.
آدم یقین خود را به شک و تردید او فروخت و تصمیم راسخ را با گفته سُست او مبادله کرد، و به خاطر همین موضوع، شادى خود را به ترس و وحشت مبدّل ساخت و فریب شیطانى براى او پشیمانى به بار آورد، سپس خداوند سبحان دامن توبه را براى او گسترد و کلمات رحمتش را به او القا نمود و وعده بازگشت به بهشتش را به او داد و او را به سراى آزمایش (دنیا) و جایگاه توالد و تناسل فرو فرستاد.

 

  • شنبه ۱۳ ارديبهشت ۹۹

مرور نهج البلاغه ( نامه 6 + حکمت 7 ) + خلاصه

 

 

نامه 6

 

(بیعتى که مردم در مدینه با من کردند، براى تو که در شام بودى الزام آور است، زیرا) همان کسانى که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند با همان شرایط با من بیعت نمودند، بنابراین نه حاضران اختیار فسخ یا مخالفت با آن را دارند و نه کسى که غایب بوده حق رد کردن آن را دارد. شورا تنها از آنِ مهاجران و انصار است، هرگاه همگى کسى را برگزیدند و امامش نامیدند، خداوند از او راضى و خشنود است; بنابراین اگر کسى از فرمان آنها با بدگویى یا بدعتى خارج گردد، مسلمانان او را به جاى خود باز مى گردانند، و اگر امتناع ورزد، با او پیکار مى کنند، چرا که از غیر مسیر مؤمنان تبعیت کرده و خدا او را در بیراهه رها مى سازد.
اى معاویه! به جانم سوگند اگر با نگاه عقل بنگرى نه با چشم هوا و هوس، مرا از همه مبرّاتر از خون عثمان مى یابى و خواهى دانست من به کلّى از آن برکنار بودم مگر اینکه در مقام تهمت برآیى و چنین نسبت ناروایى را به من بدهى. اگر چنین است هر تهمتى مى خواهى بزن والسلام.
 

 

حکمت 7

 

امام(علیه السلام) فرمود: صدقه (کمک به نیازمندان) داروى شفابخشى است و اعمال بندگان در این جهانِ زودگذر در برابر چشمان آنها در آن جهان (پایدار) است.

 

التماس دعا

  • چهارشنبه ۱۰ ارديبهشت ۹۹

ترجمه و شرح حکمت 7 نهج البلاغه: بازتاب اعمال دنیا در آخرت + خلاصه

 

 

 

 

وَ الصَّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنْجِحٌ، وَ أَعْمَالُ الْعِبَادِ فِی عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ فِی [آجِلِهِمْ] آجَالِهِمْ.

 

امام(علیه السلام) فرمود: صدقه (کمک به نیازمندان) داروى شفابخشى است و اعمال بندگان در این جهانِ زودگذر در برابر چشمان آنها در آن جهان (پایدار) است.

 

  • يكشنبه ۷ ارديبهشت ۹۹

ترجمه و شرح نامه 6 نهج البلاغه: استدلال برای مشروعیت خلافت + خلاصه

 

 

 

  و من کتاب له (علیه السلام) إلى معاویة:
إِنَّهُ بَایَعَنِی الْقَوْمُ الَّذِینَ بَایَعُوا أَبَا بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ عَلَى مَا بَایَعُوهُمْ عَلَیْهِ، فَلَمْ یَکُنْ لِلشَّاهِدِ أَنْ یَخْتَارَ وَ لَا لِلْغَائِبِ أَنْ یَرُدَّ؛ وَ إِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَ سَمَّوْهُ إِمَاماً کَانَ ذَلِکَ لِلَّهِ رِضًا، فَإِنْ خَرَجَ عَنْ أَمْرِهِمْ خَارِجٌ بِطَعْنٍ أَوْ بِدْعَةٍ رَدُّوهُ إِلَى مَا خَرَجَ مِنْهُ، فَإِنْ أَبَى قَاتَلُوهُ عَلَى اتِّبَاعِهِ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَلَّاهُ اللَّهُ مَا تَوَلَّى؛ وَ لَعَمْرِی یَا مُعَاوِیَةُ لَئِنْ نَظَرْتَ بِعَقْلِکَ دُونَ هَوَاکَ لَتَجِدَنِّی أَبْرَأَ النَّاسِ مِنْ دَمِ عُثْمَانَ، وَ لَتَعْلَمَنَّ أَنِّی کُنْتُ فِی عُزْلَةٍ عَنْهُ إِلَّا أَنْ تَتَجَنَّى، فَتَجَنَّ مَا بَدَا لَکَ، وَ السَّلَام.

 

 

(بیعتى که مردم در مدینه با من کردند، براى تو که در شام بودى الزام آور است، زیرا) همان کسانى که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند با همان شرایط با من بیعت نمودند، بنابراین نه حاضران اختیار فسخ یا مخالفت با آن را دارند و نه کسى که غایب بوده حق رد کردن آن را دارد. شورا تنها از آنِ مهاجران و انصار است، هرگاه همگى کسى را برگزیدند و امامش نامیدند، خداوند از او راضى و خشنود است; بنابراین اگر کسى از فرمان آنها با بدگویى یا بدعتى خارج گردد، مسلمانان او را به جاى خود باز مى گردانند، و اگر امتناع ورزد، با او پیکار مى کنند، چرا که از غیر مسیر مؤمنان تبعیت کرده و خدا او را در بیراهه رها مى سازد.
اى معاویه! به جانم سوگند اگر با نگاه عقل بنگرى نه با چشم هوا و هوس، مرا از همه مبرّاتر از خون عثمان مى یابى و خواهى دانست من به کلّى از آن برکنار بودم مگر اینکه در مقام تهمت برآیى و چنین نسبت ناروایى را به من بدهى. اگر چنین است هر تهمتى مى خواهى بزن والسلام.

 

 

  • پنجشنبه ۴ ارديبهشت ۹۹

مرور نهج البلاغه ( حکمت 6 + خطبه 1 بخش هفتم ) + خلاصه

 

 

 

حکمت 6

 

امام(علیه السلام) فرمود: سینه عاقل گنجینه اسرار اوست، خوشرویى و بشاشت، دام محبت است و تحمل ناراحتى ها گور عیب هاست.
مرحوم سیّد رضى به دنبال این سه جمله حکمت آمیز اضافه مى کند که در روایت دیگرى از امام تعبیر دیگرى در این باره دیده مى شود که فرمود: «مسالمت جویى وسیله پوشاندن عیب هاست و آن کس که از خود راضى باشد افراد خشمگین بر او بسیار خواهند بود».

 

خطبه 1، بخش هفتم

 

  • دوشنبه ۱ ارديبهشت ۹۹

ترجمه و شرح خطبه 1 نهج البلاغه؛ بخش هفتم: سجده بر آدم علیه السلام + خلاصه

 

 

 

وَ اسْتَأْدَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْمَلَائِکَةَ وَدِیعَتَهُ لَدَیهِمْ وَ عَهْدَ وَصِیتِهِ إِلَیهِمْ فِی الْإِذْعَانِ بِالسُّجُودِ لَهُ وَ الْخُنُوعِ لِتَکْرِمَتِهِ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ [لَهُمْ] اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ [وَ قَبِیلَهُ اعْتَرَتْهُمُ] اعْتَرَتْهُ الْحَمِیةُ وَ غَلَبَتْ [عَلَیهِمُ] عَلَیهِ الشِّقْوَةُ وَ [تَعَزَّزُوا] تَعَزَّزَ بِخِلْقَةِ النَّارِ وَ [اسْتَوْهَنُوا] اسْتَوْهَنَ خَلْقَ الصَّلْصَالِ، فَأَعْطَاهُ اللَّهُ النَّظِرَةَ اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ وَ اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِیةِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ، فَقَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ إِلى یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ.
 
 
  • جمعه ۲۹ فروردين ۹۹

ترجمه و شرح حکمت 6 نهج البلاغه: حفظ اسرار و حسن رفتار + خلاصه

 

 

وَ قَالَ (علیه السلام): صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ، وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ، وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ.
وَ رُوِیَ أَنَّهُ قَالَ فِی الْعِبَارَةِ عَنْ هَذَا الْمَعْنَى أَیْضاً [الْمُسَالَمَةُ خَبْءُ الْعُیُوبِ] الْمَسْأَلَةُ خِبَاءُ الْعُیُوبِ، وَ مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُ عَلَیْهِ.

 

 

امام(علیه السلام) فرمود: سینه عاقل گنجینه اسرار اوست، خوشرویى و بشاشت، دام محبت است و تحمل ناراحتى ها گور عیب هاست.
مرحوم سیّد رضى به دنبال این سه جمله حکمت آمیز اضافه مى کند که در روایت دیگرى از امام تعبیر دیگرى در این باره دیده مى شود که فرمود: «مسالمت جویى وسیله پوشاندن عیب هاست و آن کس که از خود راضى باشد افراد خشمگین بر او بسیار خواهند بود».

 

 

  • سه شنبه ۲۶ فروردين ۹۹

مرور نهج البلاغه ( حکمت 5 + بخش ششم خطبه 1 + نامه 5) + خلاصه

 

 

 

حکمت 5

 

امام(علیه السلام) فرمود: علم و دانش میراث گرانبهایى است، آداب (انسانى) لباس زیبا و کهنگى ناپذیر است و فکر آئینه صافى است.

 

  • يكشنبه ۲۴ فروردين ۹۹

ترجمه و شرح نامه 5 نهج البلاغه: سوء استفاده نکردن از پست و مقام + خلاصه

 

 

و من کتاب له (علیه السلام) إلى أشعث بن قیس عامل أذربیجان:
وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَکَ؛ لَیْسَ لَکَ أَنْ تَفْتَاتَ فِی رَعِیَّةٍ وَ لَا تُخَاطِرَ إِلَّا بِوَثِیقَةٍ؛ وَ فِی یَدَیْکَ مَالٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ أَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِ حَتَّى تُسَلِّمَهُ إِلَیَّ؛ وَ لَعَلِّی أَلَّا أَکُونَ شَرَّ وُلَاتِکَ لَکَ؛ وَ السَّلَام.

 

 

این فرماندارى، براى تو وسیله آب و نان نیست; بلکه امانتى است در گردنت و (بدان) تو از سوى مافوق خود تحت مراقبت هستى. هرگز حق ندارى درباره رعیّت، استبداد به خرج دهى و حق ندارى در کارهاى مهم و خطیر بدون اطمینان وارد شوى. در دست تو بخشى از اموال خداوند عزّوجلّ است و تو یکى از خزانه داران او هستى، باید آن را حفظ کنى تا به دست من برسانى، امید است من رییس بدى براى تو نباشم، والسلام.

 

 

  • پنجشنبه ۲۱ فروردين ۹۹
Designed By Erfan Powered by Bayan