مرور نهج البلاغه ( خطبه 1 بخش هشتم + نامه 7 ) + خلاصه

 

 

خطبه 1 بخشِ هشتم

 

سپس خداوند سبحان، آدم را در خانه اى سکنى بخشید که زندگیش را در آن پر نعمت و گوارا کرده بود و جایگاه او را امن و امان ساخته بود و او را از ابلیس و عداوت و دشمنیش بر حذر داشت، ولى (سرانجام) دشمنش او را فریب داد، چرا که بر او حسادت می ورزید و از این که او در سراى پایدار و همنشین با نیکان است سخت ناراحت بود.
آدم یقین خود را به شک و تردید او فروخت و تصمیم راسخ را با گفته سُست او مبادله کرد، و به خاطر همین موضوع، شادى خود را به ترس و وحشت مبدّل ساخت و فریب شیطانى براى او پشیمانى به بار آورد، سپس خداوند سبحان دامن توبه را براى او گسترد و کلمات رحمتش را به او القا نمود و وعده بازگشت به بهشتش را به او داد و او را به سراى آزمایش (دنیا) و جایگاه توالد و تناسل فرو فرستاد.

 

 

نامه 7

 

اما بعد (از حمد و ثناى الهى) نامه اى از سوى تو به من رسید، نامه اى با اندرزهاى نامربوط و سخنان رنگارنگ که با گمراهى خویش آن را تزیین کرده و با سوء رأیت امضا نموده بودى، این نامه از کسى است که نه چشم بصیرت دارد تا هدایتش کند و نه رهبرى آگاه که ارشادش نماید (به همین دلیل) هوا و هوس او را به سوى خود دعوت نموده و او این دعوت را اجابت کرده، گمراهى، رهبر او شده و او از آن پیروى نموده، به همین دلیل بسیار هذیان مى گوید و در گمراهى سرگردان است.
بخش دیگرى از این نامه: بیعت خلافت یک بار بیشتر نبوده و نیست نه تجدید نظر در آن راه دارد نه اختیار فسخ، بنابراین آن کس که از بیعت خارج شود (بر آراى مهاجران و انصار) طعنه زده و به مخالفت برخاسته (و آن را بى اعتبار شمرده) و آن کس که درباره آن تردید به خود راه دهد منافق است.

 

 

التماس دعا

 

  • جمعه ۱۹ ارديبهشت ۹۹
کاربر دانشجو

سلام

جمع آوری دو خلاصه قبل:

خلاصه ی خطبه ۱ ، بخشِ هشتم:

✅ از آیات قرآن به خوبى استفاده مى شود که آدم براى زندگانى در زمین آفریده شده است.
ولى به هر حال لازم بود که آدم دورانى از آزمایش الهى را تجربه کند و به مفاهیمى همچون امر و نهى و تکلیف و اطاعت و عصیان و پشیمانى و توبه، آشنا گردد و دشمن خود را به خوبى در عمل بشناسد، لذا خداوند او را به بهشت فرستاد و بهره گیرى از همه نعمتهاى عالى آن جا را براى او مباح شمرد، تنها او را از نزدیک شدن به درختى نهى کرد ولى وسوسه هاى شیطان و مکر و فریب او سرانجام مؤثّر شد و آدم مرتکب ترک اولى گردید


✅ درست است که «شیطان براى آنها سوگند یاد کرد که من خیرخواه تو و همسرت هستم» ولى آیا او باید به وعده هاى الهى که از سرچشمه یقین مى جوشد اعتماد کند یا به سخنان شیطان که سراسر، شک و وهم است؟!
❌این یک درس عبرت است براى همه فرزندان آدم که در هر پیشامدى روى عوامل یقین تکیه کنند و از طرق شک آلود و مبهم و تاریک بپرهیزند، احتیاط را از دست ندهند و بدون مطالعه کافى در هیچ راهى قدم ننهند چرا که شیاطین همیشه برنامه هاى فسادانگیز خود را با ظاهرى زیبا مى آرایند و براى جهنّم سوزان خود، درِ باغ سبز نشان مى دهند. آرى سرتاسر داستان آدم درسهاى بسیار مهمّى براى زندگى تمام انسانها تا دامنه قیامت است.❌

 

آنها هنگامى که تسلیم وسوسه هاى شیطان شدند و از درخت ممنوع خوردند، چیزى نگذشت که لباسهاى بهشتى از اندامشان فرو ریخت و اعضایى که مى بایست پوشیده بماند آشکار شد و در برابر فرشتگان شرمنده شدند و از این بالاتر آن که: به آنها دستور داده شد هر چه زودتر از بهشت خارج شوند که این است کیفر کسانى که فرمان الهى را رها کنند و تسلیم وسوسه هاى شیطانى شوند، شخصیت و حیثیتشان پایمال مى گردد و از بهشت بیرون رانده مى شوند.

«این جا بود که آدم بر عکس شیطان که لجاجت بر ادامه خطا و گناه داشت فوراً در مقام جبران برآمد و چون به سوى خداوند گام برداشته بود دست لطف الهى به کمکش شتافت و کلمات رحمتش را به او القا کرد و وعده بازگشت به بهشتش را به او داد»


❓بهشت آدم کدام بهشت بود؟

✅ گروهى معتقدند که او در بهشت موعود و جنّة الخلد که براى نیکان و پاکان معین شده است، ساکن شد در حالى که جمع دیگرى آن را باغ خرّم و سرسبزى از باغهاى این دنیا و به تعبیر دیگر بهشت دنیا مى دانند

در روایات متعدّدى که از امامان اهل بیت(علیهم السلام) رسیده است، تصریح شده که بهشت آدم، باغى از باغهاى سرسبز دنیا بود; از جمله حسین بن بشّار مى گوید: از امام صادق(علیه السلام) درباره بهشت آدم سؤال کردم، فرمود: « باغى از باغهاى (خرّم) دنیا بود که خورشید و ماه بر آن مى تابید و اگر بهشت جاودان بود، هرگز آدم از آن بیرون نمى آمد»

❓ آیا آدم مرتکب گناهى شد؟!

✅ پیروان مکتب اهل بیت معتقدند که آدم هرگز مرتکب گناهى نشد و نهى خداوند از آن درخت ممنوع، نهى تحریمى نبود، بلکه تنها کار مکروهى براى آدم بود، ولى از آن جا که مقام انبیا مخصوصاً آدم که مسجود همه فرشتگان واقع گشت آن قدر والا و عالى است که حتّى انتظار مکروهى از آنان نمى رود، هنگامى که مرتکب چنین کارى شوند از سوى خداوند شدیداً مؤاخذه خواهند شد که گفته اند: «حَسَناتُ الاَبْرارِ سَیئاتُ الْمُقَرَّبینَ; کارهاى خوب نیکان به منزله گناه مقرّبان است»!


❓ کلماتى که براى توبه به آدم تعلیم داده شد، چه بود؟

✅ در اکثر روایات مى خوانیم که این کلمات، توسل به خمسه طیبه، محمّد و على و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) بوده است.

*******

خلاصه نامه7:

تعبیرات ظاهراً زیباى نامه شبیه تعبیراتى است که منافقان گمراه هنگام عذرخواهى در مقابل پیغمبر به کار مى بردند جمله (أَمْضَیْتَهَا بِسُوءِ رَأْیِکَ) یا به معناى این است که امضا کردن چنین نامه اى جز از انسان کج فکر و نادان صورت نمى گیرد و یا اگر امضا را به معناى ارسال بگیریم، مفهومش این است که فکر نادرست تو به تو اجازه داد که چنین نامه زشت و جسورانه اى را براى امام(علیه السلام) و پیشواى مسلمانان بفرستى.
امام(علیه السلام) در ادامه سخن، محتواى نامه معاویه و شخصیت او را در عباراتى کوتاه و پر معنا روشن مى سازد و مى فرماید: «این نامه از کسى است که نه چشم بصیرت ندارد تا هدایتش کند و نه رهبرى آگاه که ارشادش نماید (به همین دلیل) هوا و هوس او را به سوى خود دعوت نموده و او این دعوت را اجابت کرده و گمراهى، رهبر او شده و او از آن پیروى نموده به همین دلیل بسیار هذیان مى گوید و در گمراهى سرگردان است»; (وَکِتَابُ امْرِئ لَیْسَ لَهُ بَصَرٌ یَهْدِیهِ، وَلاَ قَائِدٌ یُرْشِدُهُ، قَدْ دَعَاهُ الْهَوَى فَأَجَابَهُ، وَ قَادَهُ الضَّلاَلُ فَاتَّبَعَهُ، فَهَجَرَ7) لاَغِطاً(8)، وَضَلَّ خَابِطاً(9)).
قابل توجّه اینکه امام(علیه السلام) در این سه جمله از امور دوگانه اى استفاده کرده است که به صورت لازم و ملزوم با یکدیگر در ارتباط است; در جمله اوّل مى فرماید: «نه چشم بصیرت دارد و نه راهنما». در جمله دوم که نتیجه آن است مى فرماید: «به جاى چشم بصیرت، هواى نفس او را به سوى خود دعوت مى کند و به جاى راهنماى آگاه، ضلالت و گمراهى قائد اوست» و در جمله سوم که نتیجه جمله دوم است مى فرماید: «او پیوسته هذیان و سخنان بیهوده مى گوید و به سبب راهنمایان گمراه، در گمراهى سرگردان است». و به راستى چنین است، زیرا نور هدایت یا باید از درون بتابد یا از برون به وسیله رهبران الهى. در غیر این صورت تاریکى درون و گمراهى برون که به وسیله مشاوران بى ایمان و ناآگاه حاصل مى شود، انسان را به سوى پرتگاه مى برد; نه سخنانش نظم منطقى دارد و نه در اعمالش برنامه عاقلانه اى دیده مى شود.
سپس امام(علیه السلام) به پاسخ یکى از اشتباهات بزرگ معاویه که در نامه خود ذکر کرده، مى پردازد او در نامه خود چنین نوشته بود که بیعت امام(علیه السلام) صحیح نبوده، زیرا مردم شام آن را نپذیرفته اند. امام(علیه السلام) مى فرماید: «بیعت خلافت یک بار بیشتر نیست نه تجدید نظر در آن راه دارد نه اختیار فسخ، بنابراین آن کس که از بیعت خارج شود (بر آراى مهاجران و انصار) طعنه زده و به مخالفت برخاسته (و آن را بى اعتبار شمرده) و آن کس که درباره آن تردید به خود راه دهد منافق است»

در واقع امام(علیه السلام) به یکى از مسلمات نزد معاویه در مسأله خلافت استدلال مى کند; زیرا او معتقد بود که خلافت خلفاى پیشین که بر اساس آراى مهاجرین و انصار بوده رسمیّت داشته است و کسانى که از مدینه دور بوده اند مى بایست به آراى مهاجرین و انصار احترام بگذارند و آن را بپذیرند.

اگر واقعاً براى پذیرش حکومت امام مسلمانان، اتفاق آراى تمام بخش هاى کشور اسلام لازم باشد، باید حکومت خلفاى پیشین را باطل بدانى و حکومت تو هم که از آنان گرفته شده باطل خواهد بود.

معاویه این نامه را در حقیقت براى على(علیه السلام) ننوشت، بلکه براى مردم شام و اغفال آنها نوشت او مى خواست به آنها بگوید ببینید من چه انسان صلح طلبى هستم و فریاد صلح برآورده ام; ولى على گوش به سخنان من نمى دهد و در واقع این کار هم شبیه بلند کردن قرآن ها بر سر نیزه بود. او و یارانش به یقین نمى خواستند قرآن داور باشد، بلکه مى خواستند از یکسو مردم شام را فریب دهند و از سوى دیگر در میان لشکر على(علیه السلام) ایجاد تفرقه و نفاق کنند.

 

سلام
تشکر ✌
کاربر دانشجو

سلام مجدد

چه حدیث عجیبی!

یه چیزایی فهمیدم ولی کامل نه!

اگه فهم بیشتری داشتین حتما بیان کنید،ممنونم!

واقعا جالبه که بدونم کی بهترین زندگی رو داره؟!

سلام آبجی
چیزی که من متوجه شدم اینه که بهترین زندگی رو شخصی داره که بیشتر به فکرِ مردم باشه و فقط دنبالِ منافعِ خودش نباشه ، خودخواه نباشه ، باعث شه مردم قشنگ تر زندگی کنن ، باعثِ خوشحالیِ مردم بشه ، حتی با کارای به ظاهر کوچیک

امام علی (ع) :
زندگى آن کس از همه بهتر است که مردم در پرتوِ احسان و کمک او زندگى کنند.


علی بن شعیب:
 خدمت امام رضا علیه السلام مشرف شدم حضرت به من فرمود : اى على! بهترین زندگى را چه کسى دارد؟ عرض کردم : سرورم! شما بهتر از من مى دانید. حضرت فرمود : اى على! کسى که زندگى دیگرى در زندگى او خوش و خرّم باشد. اى على! بدترین زندگى را چه کسى دارد؟ عرض کردم : شما بهتر مى دانید. فرمود : کسى که دیگرى در زندگى او [خوش و خرّم ]نباشد.


دو تا لینکِ زیر رو بخونید، توضیحاتِ خوبی داره ، خصوصاً اولی که چنتا مثالِ ساده درباره ی بهترین زندگی آورده:





چقد دینِ قشنگی داریم ، چه خدایی داریم ، هیچ جوره نمیشه عاشقِ این خدا نبود 😀

التماس دعا


کاربر دانشجو

سلام 

خیلی ممنونم همینطوره 🌹

 

سلام
خواهش میکنم، سلامت باشید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan