دریافت فایل گزیده نکات تفسیر سوره حمد
1
(بِسْمِ اللَّهِ) آرم ونشانهى مسلمانى است وباید همه کارهاى او رنگ الهى داشته باشد.
(بسماللَّه) گام اوّل در مسیر بندگى و عبودیّت است.
(بسماللَّه) مایه فرار شیطان است. کسى که خدا را همراه داشت، شیطان در او مؤثّر نمىافتد.
(بسماللَّه) عامل قداست یافتن کارها و بیمه کردن آنهاست.
بیان رحمت الهى در قالبهاى گوناگون، نشانهى اصرار بر رحمت است. (هم قالب «رحمن»، هم قالب «رحیم») "الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ"
2
مفهوم حمد، ترکیبى از مفهوم مدح و شکر است. «الحمد لله»، بهترین نوع تشکّر از خداوند است. هر کس در هرجا، با هر زبانى، هرگونه ستایشى از هر کمال و زیبایى دارد، در حقیقت سرچشمهى آن را ستایش مىکند.
البتّه حمد خداوند منافاتى با سپاسگزارى از مخلوق ندارد، به شرط آنکه به امر خداوند و در خط و مسیر او باشد.
3
خداوند رحمت را برخود واجب کرده است. و رحمت او بر همه چیز سایه گسترده است.
همچنین پیامبر و کتاب او مایه رحمتند، «رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ» آفرینش وپرورش او براساس رحمت است و اگر عقوبت نیز مىدهد از روى لطف است.
بخشیدن گناهان و قبول توبهى بندگان و عیبپوشى از آنان و دادن فرصت براى جبران اشتباهات، همه مظاهر رحمت و مهربانى اوست.
4
در آن روز تمام واسطهها واسباب نسبت به کفار قطع مىشوند. نسبتها و خویشاوندىها نسبت به کفار از بین مىرود. براى کفار مال و ثروت و فرزندان، سودى ندارند. نه زبان کفار، اجازه عذر تراشى دارد و نه فکر آنها، فرصت تدبیر. تنها راه چاره لطف خداوند است که صاحب اختیار آن روز است.
بشارت و انذار باید در کنار هم باشند.
5
انسان باید به حکم عقل، بندگى خداوند را بپذیرد. ما انسانها عاشق کمال هستیم و نیازمند رشد و تربیت، و خداوند نیز جامع تمام کمالات و ربّ همهى هستى است. اگر به مهر و محبّت نیازمندیم او رحمان و رحیم است و اگر از آینده دور نگرانیم، او صاحب اختیار و مالک آن روز است. پس چرا به سوى دیگران برویم؟! عقل حکم مىکند که تنها باید او را پرستید و از او کمک خواست. نه بنده هوى و هوس خود بود و نه بنده زر و زور دیگران.
در نماز، گویا شخص نمازگزار به نمایندگى از تمام خداپرستان مىگوید: خدایا! نه فقط من که همهى ما بنده توایم، ونه تنها من که همهى ما محتاج و نیازمند لطف توایم.
خدایا! من کسى جز تو را ندارم «إِیَّاکَ» ولى تو غیر مرا فراوان دارى و همه هستى عبد و بندهى تو هستند.
ابتدا باید بندگى خدا کرد، آنگاه از او حاجت خواست. «نَعْبُدُ، نَسْتَعِینُ»
6
راههاى غیر الهى متعدّدى در برابر انسان قرار دارد که او باید یکى را انتخاب کند
انسان مؤمن، راه خداوند واولیاى او را انتخاب مىکند که بر دیگر راه ها امتیازاتى دارد:
الف: راه الهى ثابت است، بر خلاف راههاى طاغوتها و هوسهاى مردم و هوسهاى شخصى که هر روز تغییر مىکنند.
ب: یک راه بیشتر نیست، در حالى که راههاى دیگر متعدّد و پراکندهاند.
ج: در پیمودن آن، انسان به مسیر و مقصد مطمئن است.
د: در پیمودن آن، شکست و باخت وجود ندارد.
راه مستقیم، راه خداست. «إِنَّ رَبِّی عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»
- راه مستقیم، راه انبیاست. «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»
- راه مستقیم، راه بندگى خداست. «وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ»
- راه مستقیم، توکّل وتکیه بر خداست. «مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ»
- راه مستقیم، یکتاپرستى و تنها یارى خواستن از اوست.
- راه مستقیم، کتاب خداوند است.
- راه مستقیم، راه فطرت سالم است.
انسان، هم در انتخاب راه مستقیم و هم در تداوم آن باید از خدا کمک بگیرد. مانند لامپى که روشنى خود را هر لحظه از نیروگاه مىگیرد. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ»
راه مستقیم یعنى میانهروى واعتدال واحتراز از هر نوع افراط وتفریط، چه در عقیده و چه در عمل. یکى در عقاید از راه خارج مىشود ودیگرى در عمل و اخلاق. یکى همه کارها را به خدا نسبت مىدهد، گویا انسان هیچ نقشى در سرنوشت خویش ندارد. و دیگرى خود را همه کاره و فعّالمایشاء دانسته و دست خدا را بسته مىداند. یکى رهبران آسمانى راهمچون مردمان عادى و گاهى ساحر و مجنون معرّفى مىکند و دیگرى آن بزرگواران را در حدّ خدا مىپندارد.
در عمل نیز یکى غیرت نابجا دارد و دیگرى همسرش را بى حجاب به کوچه و بازار مىفرستد. یکى بخل مىورزد و دیگرى بىحساب سخاوت به خرج مىدهد. یکى از خلق جدا مىشود و دیگرى حقّ را فداى خلق مىکند.
امامان معصوم علیهم السلام مىفرمودند: راه مستقیم، ما هستیم. یعنى نمونهى عینى و عملى راه مستقیم و اسوه و الگو براى قدم برداشتن در راه، رهبران آسمانى هستند.
در قرآن و روایات، نمونههاى زیادى آمده:
بخورید و بیاشامید، ولى اسراف نکنید.--در انفاق، نه دست بر گردن قفل کن- دستبسته باش- و نه چنان گشاده دستى کن که خود محتاج شوى.--مومنان، به هنگام انفاق نه اهل اسرافند و نه اهل بخل، بلکه میانهرو هستند.--نماز را نه بلند بخوان ونه آهسته،--نسبت به والدین احسان کن؛ «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» «1»* امّا اگر تو را از راه خدا بازداشتند، اطاعت از آنها لازم نیست. --نه محبتها شما را از گواهى حقّ منحرف سازد؛ «شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِکُمْ» -- و نه دشمنىها شما را از عدالت دور کند.
مؤمنان هم دافعه دارند؛ «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» و هم جاذبه دارند.-- هم ایمان و باور قلبى لازم است؛ «آمَنُوا»* و هم عمل صالح. «--هم اشک و دعا و درخواست پیروزى از خدا لازم است؛ «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً» -- و هم صبورى وپایدارى در سختىها. «عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِائَتَیْنِ» -- شب عاشورا امام حسین علیه السلام هم مناجات مىکرد و هم شمشیر تیز مىکرد.
اسلام دین یک بعدى نیست که تنها به جنبهاى توجّه کند و جوانب دیگر را فراموش کند، بلکه در هر کارى اعتدال ومیانهروى وراه مستقیم را سفارش مىکند.
7
این آیه راه مستقیم را، راه کسانى معرّفى مىکند که مورد نعمت الهى واقع شدهاند وعبارتند از: انبیا، صدّیقین، شهدا وصالحین. «1» توجّه به راه این بزرگواران و آرزوى پیمودن آن وتلقین این آرزو به خود، ما را از خطر کجروى وقرار گرفتن در خطوط انحرافى باز مىدارد.
گمراهان خود بستر وزمینهى انحراف را فراهم و گمراه کنندگان از این بسترها و شرایط آماده، استفاده مىکنند. بسترهاى انحراف در قرآن عبارتند از: 1. هوسها، 2. بتها، 3.گناهان ، 4. پذیرش ولایت باطل، 5. جهل و نادانى.
1.انسان در تربیت، نیازمند الگو مىباشد. انبیا، شهدا، صدّیقین وصالحان، نمونههاى زیباى انسانیّتاند.
بسم الله الرحمن الرحیم«1»
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ«5»
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ «6» : (خداوندا!) ما را به راه راست هدایت فرما.
_بر زبان آوردن «بِسْمِ اللَّهِ» در شروع هر کارى سفارش شده است؛ در خوردن و خوابیدن و...
_به یاد داشتن خدا در هرکاری و نیت خدایی در تمام کارها
_شکر خدا با دیدن هرزیبایی
_تنها یاری خواستن از خدا
_انسان هم در انتخاب راه و هم در تداوم آن باید هر لحظه از خدا کمک بخواهد.
_رعایت اعتدال در هرکاری( هم در عقاید هم در عمل)
_به خود مطمئن نباشیم و در هر حالی از خداوند کمک بخواهیم.