مرور نکات سوره کهف+تلاوت سوره

بندگی خدا، زمینه ساز دریافت کمالات معنوی است.

عمل صالح باید استمرار داشته باشد.

عقاید باید بر اساس علم باشد و از عقیده بدون علم انتقاد شده است.

دعا همراه با تلاش و حرکت موثر است.

امدادهاى الهى، در سایه ى ایمان، وحدت، قیام و توکّل بر اوست

بى تفاوتى نسبت به گمراهى وانحراف دیگران، ممنوع است.

در داستان اصحاب کهف، مسأله قدرت و اراده ى الهى، شجاعت، دل کندن از دنیا، هجرت، تقیّه، امدادهاى الهى و تغذیه ى حلال مطرح است.

هیچ یک از کارهاى خدا عبث و بیهوده نیست.

قدرتى که بتواند انسان را بیش از سه قرن بى غذا زنده نگاه دارد، مى تواند مرده ها را هم زنده کند.

انسان نه در جبر است و نه اختیار تمام امور به او داده شده است، بلکه آزادى انسان در سایه ى مشیّت خداوند است.

تداوم ذکر خدا، کوتاه ترین راه رسیدن به رشد است.

خطر دنیاطلبى تا حدّى است که خداوند، به پیامبران هم هشدار مى دهد.

انسان گام به گام سقوط مى کند؛ اوّل غفلت، آنگاه هوسرانى و سپس مسیر انحرافى.

همه ى دارایى هاى انسان از خداست و مالک حقیقى اوست.

دارایى و نعمت هاى سرشار، زمینه ى غرور است.

نعمت ها و برخوردارى ها را هرگز باقى و جاودانه مپنداریم.

در تربیت وبازداشتن از انحراف دیگران، با استدلال سخن بگوییم.

در برابر شک و تردید دیگران، مؤمن باید موضع خود را با صراحت اعلام کند

تکیه بر غیر خدا، شرک است.

در روایات آمده است: جمله ى «لاحول ولا قوّة الاّ باللّه» سبب دفع بلا و دوام نعمت مى شود و گنجى از گنج هاى بهشت است.

در برابر خشم و غضب الهى، قدرت و راه نجاتى نیست

هنگام فرارسیدن قهر خدا، مال و فرزند هر چند بسیار باشد به کار نمى آید.

دنیا همچون گیاه بى ریشه اى است که با اندک بارانى سبز و با اندک بادى خشک مى شود، البتّه آنچه باقى مى ماند، عمل انسان است.

براى دل نبستن به زندگى دنیا، یادآورى قیامت لازم است.

طبقات دنیوى در قیامت از بین مى رود و همه ى مردم، توانگر و فقیر در یک صف قرار مى گیرند.

 

پیامبراکرم صلى الله علیه وآله در بازگشت از جنگ حُنین، در یک صحراى خشک فرود آمد. به اصحاب فرمود: بگردید تا هر چه از چوب وخاشاک یافتید گرد آورید. اصحاب رفتند و هر کس چیزى آورد. روى هم ریختند و انباشته شد. پیامبر فرمود: گناهان اینگونه جمع مى شوند، پس از گناهان کوچک پرهیز کنید.

امام صادق علیه السلام فرمودند: در روز قیامت هنگامى که کارنامه ى عمل انسان به او داده مى شود، پس از نگاه به آن و دیدن آنکه تمام لحظه ها و کلمه ها و حرکات و کارهاى او ثبت شده، همه ى آنها را به یاد مى آورد، مانند اینکه ساعتى قبل آنها را مرتکب شده است.

آنان که سجده اى ندارند، در خط ابلیس اند.

نباید به سابقه ى خود مغرور شد. ابلیس با سابقه ى طولانى عبادت، فاسق شد.

گنهکاران به مهلت دادن هاى الهى مغرور نشوند، چون موعد آن تمام و نوبت قهرى مى رسد که هیچ راهى براى نجات آنان نیست.

طالب علم باید سراغ عالم برود، نه آنکه به انتظار عالم بنشیند. یعنى تا رسیدن به عالم، دست از جستجو بر نمى دارد. در طلب علم و عالم، اگر عمرى جستجو کنیم جا دارد. تحصیل علم پایان و حدّى ندارد.

تواضع نسبت به عالمان واساتید، از اخلاق انبیاست.

علم به تنهایى هدف نیست، بلکه باید مایه ى رشد باشد وانسان را به عمل صالح بکشاند و فروتنى آورد، نه غرور و مجادله.

اگر علم و حکمتِ کسى را پذیرفتیم باید در برابر کارهایش، حتّى اگر به نظر ما عجیب آید، سکوت کنیم.

حوادث ظاهرى، گاهى جنبه ى باطنى هم دارد. خضر، کشتى را به گونه اى سوراخ نکرد که آب در آن رفته وسبب غرق شود، بلکه آن را معیوب ساخت. چه بسا عیب ها ونواقصى که مصلحت ها در آن است، در واقع دفع اَفسد به فاسد بود، که این کار همه کس نیست و تشخیص اهمّ و مهم کار دین شناسان عمیق است.

پیامبراکرم صلى الله علیه وآله در روایتى فرمودند: آن گنج، کلماتى حکیمانه بود که بر صحیفه اى از طلا نوشته شده بود. مضمون آن حکمت ها این بود: تعجّب از کسى که ایمان به تقدیر الهى دارد، چرا محزون مى شود!؟ شگفت از کسى که یقین به مرگ دارد، چرا شاد است، یقین به حساب دارد، چرا غافل است، یقین به رزق دارد، چرا خود را به زحمت بیش از اندازه مى اندازد و یقین به دگرگونى دنیا دارد، چرا به آن اطمینان مى کند!؟

حفظ اموال یتیمان، واجب است.

افراد صالح و متعهّد، پیگیرى و پشتکار دارند.

مردان خدا، با داشتن همه نوع امکانات رفاهى، براى نجات محرومان و گسترش عدالت حرکت مى کنند.

در این سوره، سه ماجرا نقل شده است که در هر سه، حرکت و هجرت وجود دارد: هجرت اصحاب کهف، هجرت موسى براى دیدار خضر، هجرت ذوالقرنین؛ اوّلى هجرت براى حفظ ایمان است، دوّمى براى تحصیل دانش و سوّمى براى نجات محرومان مى باشد.

براى مردان خدا، توقّف از فعالیّت و فراغت و بازنشستگى معنى ندارد.

سدّ ذوالقرنین، نه دیوار چین است و نه موارد دیگر که گفته اند، چون اینها از آهن و مس ساخته نشده اند. در سرزمین قفقاز در تنگه ى داریال، سدّى آهنین پیدا شده که نزدیک آن نیز نهرى به نام سائوس (به معناى کوروش) است، اینکه این همان سدّ باشد، پذیرفتنى تر مى نماید.

مردان الهى، توفیقات خویش را از رحمت خداوند مى دانند، و هرگز مغرور نمى شوند.

محکم ترین دژهاى بشر، در برابر اراده و قدرت خداوند متعال ناپایدار است.

در این آیات، سیماى کافران چنین ترسیم شده است: الف: کوردلى ب: بندگى بندگان به جاى بندگى خدا ج: جهل و تعصّب

زیانکاران چند گروهند: الف: گروهى که کار نیک نمى کنند. ب: گروهى که براى دنیا کار مى کنند، نه آخرت. ج: گروهى که کار مى کنند و مى دانند که کارشان صحیح نیست. د: گروهى که در زیانند و مى پندارند که سود مى برند.

سه گروه اوّل، ممکن است با توبه به فکر اصلاح خود و جبران بیفتند، ولى گروه چهارم چون به فکر چاره نمى افتند، بدترین مردمند. مثل راهبان مسیحى که خود را از لذّات حلال دنیا محروم مى کنند ومورد انتقاد انبیا نیز هستند، یا مثل زاهدنماهاى ریاکار.

کسانى که اعتقادات صحیحى ندارند و از پندارهاى باطل خود پیروى مى کنند، تنها در یک عمل خسارت نمى کنند، بلکه در همه ى برنامه ها زیان مى بینند. زیرا معیار ارزش هر کارى انگیزه ى درست آن است و قرآن نیز با تعابیرى همچون: «أحسب، یحسبون، لا یحسبنّ، أفحسبتم و...» از حسابگرى هاى متّکى به خیال و پندار بى اساس، انتقاد کرده است.

سرنوشت انسان در گرو اعمال خودش است.

سرانجام کفرو مسخره کردن آیات ورسولان الهى، دوزخ است.

نشانه هاى الهى، بى نهایت است وانسان حتّى از شمارش و نگارش آنها نیز ناتوان است. هر پدیده اى نشانه وکلمه اى از پروردگار و در مسیر رشد و تربیت انسان است.

در این آیه(آیه آخر) هم توحید، «الهٌ واحد» هم نبوّت، «یُوحى الىّ» و هم معاد، «لقاء ربّه» هم امید به رحمت الهى، «یرجوا» هم تلاش در رسیدن به آن، «فلیَعمل» و هم اخلاص در عمل «لایُشرک» آمده است. از این جهت پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: اگر تنها آیه ى آخر سوره ى کهف بر امّت من نازل مى شد، براى آنان کافى بود.

در روایات بسیارى در ذیل این آیه، از اهمیّت اخلاص و خطر ریا و شرک خفىّ، سخن به میان آمده است. امام رضا علیه السلام مأمون را در حال وضو گرفتن دید که غلامش روى دست او آب مى ریزد، امام به او فهماند که در وضو و کارهاى عبادى، کمک گرفتن شرک، و موجب بطلان عمل است.

در حدیث آمده است: هر کس هنگام خوابیدن آیه آخر سوره کهف را بخواند، هر ساعتى که بخواهد از خواب بیدار می شود. شرط نبوّت، انسان بودن است تا پیامبر در عمل نیز الگوى دیگر انسان ها باشد.

امید بدون عمل، کارساز نیست.

مرگ براى همه حتمى است، امّا ارزشمندتر آن است که انسان آرزوى ملاقات با خدا را داشته باشد.

ارزش کارها در سه جهت است: اصل کار، انجام دهنده ى کار ونیّت و هدف آن.

 

تلاوت سوره ی کهف(استاد عبدالباسط)

 

 

 

دریافت فایل نکات بیشتر سوره کهف

 

التماس دعا

  • جمعه ۱۴ خرداد ۰۰
چارسو

تشکر

سلام🌹
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan