بخش هایی از کتاب زلال حکمت، زندگی شیخ رجبعلی نکوگویان(خیاط)

شیخ در ایام فراغت مشتاق شنیدن مواعظ و پندهای انسان‌ساز اخلاقی بود و برای این منظور غالباً به حرم حضرت‌عبدالعظم مشرف و پای منبر خطیبان می‌نشست و گوش جان خود را با آیات قرآن و روایات سیراب می‌ساخت

 

***

فرزندش می‌گوید: هر وقت باران می‌آمد، باران از سقف منزل ما به کف اتاق می‌ریخت، روزی یکی از امرای ارتش با چند تن از شخصیت‌های کشوری به خانه ما آمده بودند، ما لگن و کاسه زیر چکه‌های باران گذاشته بودیم، او وضع زندگی ما را که دید؛ رفت دو قطعه زمین خرید و آنها را به پدرم نشان داد و گفت: یکی را برای شما خریده‌ام و دیگری را برای خودم، پدرم گفت:

«آن چه داریم برای ما کافی است»

 ***

شیخ در گرفتن اجرت برای کار خیاطی، بسیار با انصاف بود. به اندازه‌ای که سوزن می‌زد و به اندازه کاری که می‌کرد مزد می‌گرفت. به هیچ وجه حاضر نبود بیش از کار خود، از مشتری چیزی دریافت کند. از این‌رو، اگر کسی می‌گفت: جناب شیخ اجازه بدهید اجرت بیشتری بدهم، قبول نمی‌کرد.

 ***

واقعه ای از زبان شیخ: «در ایام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته من شد و سرانجام در خانه‌ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: رجبعلی! خدا می‌تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذت‌بخش به خاطر خدا صرف‌نظر کن. سپس به خداوند عرضه داشتم: خدایا! من این گناه را برای تو ترک می‌کنم، توهم مرا برای خودت تربیت کن

***

فرزند ایشان می‌گوید: «می‌دانید که پدرم به دیوان حافظ و طاقدیس و اشعار رنجی خیلی علاقه داشت، ولی شاید ندانید که به اشعار پروین‌اعتصامی هم خیلی علاقه‌مند بود و بعضی از اشعار اجتماعی او را بسیار دوست داشت و گهگاه می‌خواند و لذت می‌برد، مخصوصاً شعر اشک یتیم را، خب اینها خودش نشان می‌دهد که پدرم بی‌ارتباط با سیاست و مسائل اجتماعی نبوده و انقلابی بوده»

 ***

جلسه‌های هفتگی معمولاً شب‌های جمعه بعد از اقامه نماز مغرب و عشاء، به امامت جناب شیخ برگزار می‌شد . ایشان پس از نماز، در آغاز جلسه ابتدا چند بیت از اشعار مشتمل بر استغفار مرحوم ملأ محسن فیض کاشانی را با نوایی گرم می‌خواند. و بعد یکی از مناجات‌های پانزده گانۀ منسوب به امام زین العابدین علیه السلام را با حالی که قابل توصیف نیست، می‌خواند.پس از پایان دعا و تقسیم چای، شروع به سخن گفتن و موعظه می‌کرد . جناب شیخ بسیار خوش بیان بود و در سخنرانی‌ها تلاش می‌کرد یافته‌های خود را از قرآن و احادیث اسلامی و حقایقی که دربارۀ آن‌ها به یقین رسیده بود به دیگران منتقل کند.

 ***

تکیه کلامش در خطاب به حاضران « رفقا» بود و محورهای اصلی سخنان ایشان، توحید، اخلاص، محبت به خدا، حضور دائم، انس باخدا، خدمت به خلق، توسل به اهل بیت علیه السلام، انتظار فرج، و تحذیر از محبت دنیا، خود خواهی و هوای نفس بود.

 ***

نحوه برخورد شیخ با یاران و شاگردانش نشان از تواضع و فروتنی وی داشت. شیخ مرید بازی‌های کاذب و توخالی و ریاضت کشی ریاکارانه و انزوای بی‌مورد را طرد می‌کرد. رابطه او با شیفتگانش براساس دوستی و رفاقت معنوی و پیوند قلوب استوار بود.

 ***

برخی از شاگردان مبرز شیخ عبارت‌اند از:

 «مرحوم دکترعبدالعلی گویا (دکترای فیزیک هسته‌ای از فرانسه)،جناب دکترعلی مدرسی (دکترای فیزیک)،جناب آقای دکتر حمید فرزام (دکترای ادبیات فارسی)،جناب مرحوم دکتر ابوالحسن شیخ (پدرشیمی ایران)و.... »

 ***

ویژگی‌های اخلاقی

از مهمترین ویژگی‌های اخلاقی شیخ کف‌نفس بود چنانکه همواره از زیبایی‌های حرام چشم می‌پوشید و تا سر حدامکان مکروهات را ترک می‌کرد.

ساده‌زیستی، بی‌پیرایگی، انفاق، گشاده‌دستی و بخشش، خشنودی قلبی ویژگی‌های اخلاق و ظاهری، رضا به تقدیر پروردگار، عبادت و بندگی خدا، انصاف و مروت در برخورد با بندگان خدا و رفق و مدارا، ریاضت در حد توصیه شده توسط معصومین علیه‌السلام از اهم ویژگی‌های اخلاقی ایشان بود.

جناب شیخ بسیار مهربان، خوشرو، خوش‌اخلاق، متین و مؤدب بود. همیشه دو زانو می‌نشست، به پشتی تکیه نمی‌کرد، همیشه کمی دور از پشتی می‌نشست. ممکن نبود با کسی دست بدهد و دستش را زودتر از او بکشد. خیلی آرامش داشت. هنگام صحبت اغلب خنده رو بود. به ندرت عصبانی می‌شد. عصبانیت او وقتی بود که شیطان و نفس سراغ او می‌آمدند. در این هنگام سراسر وجودش را خشم فرا می‌گرفت و از خانه بیرون می‌رفت و آن‌گاه که خود را بر نفس چیره می‌یافت، آرام باز می‌گشت.

شیخ دائماً در حال عبادت و ذکر بود و هیچگاه این کار را ترک نمی‌کرد حتی در موقع کار. ادعیه و زیارات مختلف را در برنامه روزانه خود قرار داده بودند. به جز زیارت عاشورا که بعد از نماز به طور روزانه قرائت می‌فرمود به ادعیه مختلف با معنی عمیق علاقه داشتند.

 ***

پدرم هرگز به کسی که پیش او می‌آمد و می‌گفت گرفتارم، نمی‌گفت بیا این نقل را بخور، درست می‌شود، مثلاً می‌گفت: می‌روی 5 تا نان داغ می‌خری و به گرسنه‌ها می‌دهی، ان‌شاءالله مشکل تو حل می‌شود.

 ***  

از قول یک از شاگردان شیخ نقل شده که: شبی وارد جلسه شدم، قدری دیر شده بود و شیخ مشغول مناجات بود. چشمم که به افراد جلسه افتاد، یکی را دیدم که ریشش را تراشیده است، در دلم ناراحت شدم و پیش خود اعتراض کردم که: چرا این شخص ریشش را تراشیده است. جناب شیخ که رو به قبله و پشت به من بود، ناگهان دعا را متوقف کرد و گفت: به ریشش چه کاری داری؟ ببین اعمالش چگونه است، شاید یک حسنی داشته باشد که تو نداری.»این را گفت و مجدداً مشغول دعا شد.

 ***

کار برای خدا

 «باید از حالا اوسا (استاد) را عوض کنی؛ یعنی: تاکنون هرکاری می‌کردی برای خودت می‌کردی، از این به بعد هر کاری می‌کنی برای خدا بکن و این نزدیک‌ترین راه به خداست «پای بر سر خود نه، یار را در آغوش آر»

 ***

اساس خودسازی، توحید است. هرکس بخواهد ساختمانی بنا کند، ابتدا باید زیرسازی او درست باشد.

 ***

راه کمال

 «به نظر حقیر اگر کسی طالب راه نجات باشد و بخواهد به کمال واقعی برسد و از معانی توحید بهره ببرد، باید به چهار چیز تمسک کند: اول، حضور دائم، دوم: توسل به اهل‌بیت(ع) سوم: گدایی شبها، و چهارم: احسان به خلق»

 ***

راه فنا

« شبی دو فرشته با دو جمله به من راه فنا آموختند و آن جملات این بود: از پیش خود هیچ مگو و غیر از خدا هیچ مخواه»

***

خدایی شدن

«اگر چیزی بر چیز دیگر غلبه کند، آن شییء از جنس آن می‌شود، مثل این که وقتی آهن را در آتش بگذارند، پس از مدتی که آتش بر آهن غلبه نمود، عمل آتش که سوزاندن باشد از آهن صادر می‌شود، همچنین است کار انسان با خالق و خدای خود»

 ***

سه کار برای عاشق خدا شدن

1.انس با قرآن

2.آشنای و انس با حافظ

3.نشست و برخاست با عاشقان خدا و آن‌هایی که بوی خدا را می‌دهند.

 ***

دعای یستشیر

به خدا عرض کردم: خدایا هر کسی با محبوب خودش راز و نیازی دارد و تلذذی ما هم می‌خواهیم از این نعمت برخوردار باشیم چه دعایی بخوانیم؟

در عالم معنا به من گفتند: دعای یستشیر بخوان.

 ***

دو ریالی در پاسخ به «یا الله»

«در بازار می‌رفتم، فقیری چیزی از من خواست، دست کردم در جیبم که به او پولی بدهم، یک دو ریالی به دستم آمد، آن را رها کردم و یک سکه ده‌شاهی پیدا کردم. هنگام ظهر بود، رفتم مسجد، نماز خواندم، پس از اقامه نماز، دست به دعا برداشتم گفتم: «یا الله»، دیدم همان (سکه) دو ریالی که در جیب رهایش کردم را به من نشان می‌دهند»!!

 ***

دعای برای رفع مشکلات

یکی از دوستان شیخ نقل می‌کند: زمانی بود که وضع کاسبی من به هم خورد و از این بابت ناراحت بودم ،تا این که روزی جناب شیخ از من پرسید:چرا ناراحتی؟ من جریان را برای ایشان تعریف کردم.

فرمود: مگر تعقیبات نمی‌خوانی؟

عرض کردم:چرا می‌خوانم.

 فرمودند:چه می‌خوانی؟

 عرض کردم دعای صباح حضرت امیرالمؤمنین(ع) را می‌خوانم.

فرمودند:

«بجای دعای صباح،سوره حشر و دعای عدیله را در تعقیبات بخوان تا مشکلات شما مرتفع شود.»

 عرض کردم چرا دعای صباح نخوانم؟ فرمودند:

«این دعا فقرات و نکاتی دارد که فرد باید توانایی و کشش آن را داشته باشد، حضرت امیر(ع) در این دعا از باری‌تعالی درخواست می‌فرمایند که: خدایا دردی به من عطافرما که در آن لحظات هم از یادت غافل نشوم. لذا این دعا ظرفیت خاص خود را نیاز دارد و شما بدون داشتن ظرفیت لازم دعای صباح را خوانده‌ای و چنین مشکلاتی برای شما ایجاد شده است. بنابراین، شما به جای دعای صباح، سوره حشر و دعای عدیله را بخوان، ان‌شاءالله مشکلات مرتفع می‌شود»

***

قربانی واقعی

 هنگامی که به منا می‌روی، در قربانگاه چه می‌کنی؟ آیا می‌دانی فلسفه قربانی چیست؟ نفس اماره را در واقع قربانی کن،«(فَتوبوا اِلی بارئکُم فَاقتلوا نَفسَکم»، سرنفس را ببر و برگرد، خود را از چنگال نفس رهایی ده، نه این که وقتی برگشتی، نفس نیرومندتر از قبل شده باشد!»

***

رسیدگی به خلق

«به مردم رسیدگی کنید تا خدا به شما رسیدگی کند.»

*** 

سود جستن واقعی از اهل‌بیت

«اهل‌بیت را خرج گرفتاری‌های زندگی و دنیایتان نکنید، آن‌ها چراغ راه شما در طریق توحید و خداشناسی هستند.»

 ***

روزی حلال

«تأثیر روزی حلال و حرام آن قدر زیاد است که ممکن است حلال‌زاده بخورد و مثل حرامزاده شود یا حرامزاده بخورد و حلال‌زاده شود.»

 ***

آرزوی مرده‌ها

پیش از آن که منزل را عوض کنید، آرزوی مرده‌ها را عملی کنید. آنان آرزو می‌کنند که حتی برای یک لحظه به دنیا برگردند و عملی مورد رضایت خداوند انجام دهند.

*** 

دعا

 شبی یک ساعت دعا بخوانید. اگر حال دعا نداشتید، باز هم خلوت با خدا را ترک نکنید.»

 ***

انواع ادعیه

ادعیه‌ای که معمولاً از سوی شیخ سفارش می‌شد، دعای عدیله، دعای توسل و دعای یستشیر بود و دیگر، مناجات حضرت‌امیر(ع) در مسجد کوفه که با ذکر «مولای یا مولای» همراه است. مناجات‌های پانزده‌گانه حضرت سجاد(ع) را نیز فراوان توصیه می‌کرد و می‌فرمود: «هر یک از این پانزده دعا، یک خاصیت دارد؛ مثلاً مناجات تائبین محبت دنیا را کم می‌کند»

مرحوم شیخ یکی از خواص تلاوت صبحگاهی سوره «صافات» و تلاوت شبانگاهی سوره «حشر» را دست یافتن به صفای باطن می‌دانست و برای سوره«واقعه» اثر فراوانی قائل بود.

 ***

از دیگر دستورهای شیخ برای مدامت بر اذکار اینهاست: برای افزایش قدرت انسان در غلبه بر نفس، ذکر «یا دائم یا قائم».برای دوستی خداوند متعال در دل، هزار صلوات تا چهل شب.برای سرکوب نفس، هر روز سیزده مرتبه ذکر «اللهم لک الحمد و الیک المشتکی و انت المستعان»

 برای چیرگی بر نفس، مداومت بر ذکر«لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم.»ذکر «یا غنی یا کریم» دویست بار پس از نماز، بسیار مؤثر است.

علاوه بر این اینها، قرائت روزانه زیارت عاشورا همواره تأکید شیخ بود و خود نیز آن را ترک نمی‌کرد.

 ***

کشتن نفس

یکی از اذکاری که از جانب شیخ سفارش شده، ذکر «یا زکُّی الطاهرُ مِن کُل آفةٍ بقُدسه» است که شیخ خود فرموده: «من خود آن را به کار بسته و از آن طریق وارد شده‌ام. حتی روزی آن قدر ذکر یاد شده را خواندم که نفسم مرد و با خود گفتم: به اندازه‌ای ادامه دهم که وجودم عدم شود. چندی که به اقتضای طبع بشری از خواندن آن غفلت کردم، نفس خود را زنده یافتم. معلوم است که هر کس به دنیا توجه کند، نفسش قوی می‌شود و خواندن این ذکر برای چیره شدن بر نفس مؤثر است.»

***

دستورالعمل شیخ برای دید امام عصر(عج)

شبی یکصدبار آیه کریمه «رَب ادخِلنی مُدخلَ صدق وَ أخرجنی مُخرجَ صدق وَ اجعَل لی مِن لَدنکَ سُلطانا نصیرا» قرائت شود (تا چهل شب)

***

از حضرت‌علی(ع) سؤال می‌کنند که شما چطور بدین مقام رسیده‌اید؟ در جواب می‌فرمایند: (ظاهراً به این مضامین) دَمِ دروازه دل نشستم و نگذاشتم محبتی غیر از محبت حق وارد دل شود.»

 ***

استغفار

«ما از پشت پرده بی‌خبریم. فرضاً اگر حیوانی را زیر پا له کنیم یا حرف 

نامربوطی به کسی بزنیم، چون نمی‌بینیم و نمی‌دانیم، این عمل را تکرار می‌کنیم و نعوذبالله، بدون توبه از دنیا می‌رویم. لذا اعتقاد من بر این است که خیلی باید استغفار کنیم

 ***

دعایی که مستجاب نشد

 مشکلی برایم پیش آمده بود، شبی نشستم و مشغول دعایی شدم تا مشکلم بر طرف شود. دعا که به پایان رسید احساس کردم دعایم مستجاب نشده است. گفتم: من این دعا را برای هر کسی که خواندم مشکلش بر طرف شد، چطور برای خودم مستجاب نمی‌شود؟

به من گفتند: رجبعلی! زبان تو نسبت به مردم گناهی مرتکب نشده است به همین خاطر تا دعایی برای مردم می‌کنی مستجاب می‌شود؛ اما نسبت به خودت گناه کرده‌ای و دعایت مستجاب نشد.

ایشان می‌فرماید:

«من مدتی دنبال گناهم می‌گشتم، هر چه فکر کردم پیدا نکردم. پس از مدتی در عالم معنا به من گفتند: رجبعلی! هنوز دنبال گناهت می‌گردی؟ همین که احساس می‌کنی «من هستم» خودش گناه است. گاهی که یک مقداری خودت را نگاه می‌کنی همین موجب منع اجابت دعا شد.»

گرفتم آن که نگیری مرا به هیچ گناهی

همین گناه مرا بس که با وجود تو هستم

***

مقام جوان نجار

جناب شیخ رجبعلی فرموده بود:

جوانی نجار با دوچرخه برای نجاری در خانه‌ها می‌رفت تا مردم به زحمت نیفتند. وقتی به رحمت خدا رفت، در عالم معنا به من گفتند: شیخ رجبعلی! آن جوان نجارکه از دنیا رفت شیعه بود ولی تو هنوز به مقام شیعه بودن نرسیده‌ای! تو مؤمن هستی!» (البته ایشان بعدها به مقام شیعه بودن هم رسید.)

 

لینک خرید کتاب از کتابراه

التماس دعا

  • يكشنبه ۲ خرداد ۰۰
چارسو

ممنون بابت معرفی

 

کتاب " کیمیای محبت " هم درباره شیخ رجبعلی خیاط هست و نکات مهمی داره .

خصوصا در زمینه رعایت حق الناس و کمک به همنوع .

 

تشکر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan