ترجمه و شرح نامه 14 نهج البلاغه: اخلاق اسلامى در جنگ + خلاصه


 با آنها نجنگید تا آنها جنگ را آغاز کنند، زیرا به حمد خدا شما داراى حجت و دلیل هستید (شما پیرو امام(علیه السلام) و پیشوایى هستید که خدا و خلق بر آن اتفاق دارند)، بنابراین اگر آنها آغازگر جنگ باشند، حجت و دلیل دیگرى براى شما بر ضد آنهاست و هنگامى که به اذن خدا دشمن شکست خورد فراریان را نکشید، و بر ناتوان ها ضربه اى وارد نکنید، و مجروحان را به قتل نرسانید، زنان را با اذیت و آزار به هیجان نیاورید، هر چند آنها به شما دشنام دهند و به سرانتان بدگویى کنند، زیرا آنها از نظر قوا ناتوان و از نظر روحیّه و عقل و خرد ضعیف اند و در آن زمان که زنان مشرکان (در عصر پیامبر) به ما بدگویى مى کردند و دشنام مى دادند (از سوى آن حضرت) دستور داده مى شد که از آزار و اذیت آنها خوددارى کنیم، حتى در زمان جاهلیّت اگر مردى دست به روى زنى بلند مى کرد و سنگى به سوى او پرتاب مى نمود و یا او را با چوب مى زد، همین امر باعث ننگ او و فرزندانش مى شد!




از وصایا و سفارشهاى امام(علیه السلام) است به لشکرش پیش از روبه رو شدن با دشمن در صفین.

نامه در یک نگاه:
این نامه نیز مانند نامه هاى سابق مشتمل بر یک سلسله دستورات اخلاقى و انسانى درباره نبرد با دشمن است، دستوراتى که بیانگر روح عطوفت و رأفت اسلامى است و نشان مى دهد مسائل اخلاقى در هیچ جا حتى در میدان جنگ نباید فراموش شود. دستوراتى که دنیاى امروز بعد از گذشت 14 قرن هنوز در ابتداى راه آن است و تنها بخشى از آن را توصیه مى کند، توصیه اى که هرگز با عمل همراه نبوده است.
مخصوصاً امام(علیه السلام) در این وصیّت درباره زنان سفارش زیادى مى کند که کمترین آزارى به آنها نرسانند حتى اگر آنها دشنام عرضى به شما بدهند و رؤساى شما را سب و لعنت کنند. امام(علیه السلام) در این وصایاى خود نخستین چیزى را که بر آن تأکید مى کند این است که یارانش آغازگر جنگ نباشند، سفارشى که همه جا به یارانش مى کرد.

 

بخش دیگرى از آداب اخلاقى در جنگ:
در اینکه مخاطبان این نامه جنگ جویان جمل هستند یا صفین در میان مورخان و شارحان نهج البلاغه گفتگوست. مرحوم علاّمه مجلسى در بحارالانوار(2) این توصیه را مربوط به جنگ جمل مى داند، هرچند در جاى دیگر نیز براى صفین نقل کرده است. مسعودى در مروج الذهب نیز آن را مربوط به جنگ جمل مى داند.
ابن میثم این مشکل را در شرح نهج البلاغه خود حل کرده و مى گوید: «این سفارشى بود که امام(علیه السلام) براى تمام صحنه هاى جنگ بیان مى فرمود و همه جا بر آن تکیه مى کرد» و قبل از ابن میثم نصر بن مزاحم در کتاب صفین و طبرى در تاریخ خود نیز آن را نقل کرده اند و با توجّه به اینکه محتوا یک دستور عام است این سخن بعید به نظر نمى رسد.
به هر حال امام(علیه السلام) در این سفارش بر پنج نکته تأکید فرموده است:
نخست مى فرماید: «با آنها نجنگید تا آنها جنگ را آغاز کنند، زیرا بحمدالله شما داراى حجت و دلیل هستید (شما پیرو امام(علیه السلام) و پیشوایى هستید که خدا و خلق بر آن اتفاق دارند) بنابراین اگر آنها آغازگر جنگ باشند حجت و دلیل دیگرى براى شما بر ضد آنهاست»; (لاَ تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّى یَبْدَءُوکُمْ، فَإِنَّکُمْ بِحَمْدِاللهِ عَلَى حُجَّة، وَ تَرْکُکُمْ إِیَّاهُمْ حَتَّى یَبْدَؤُوکُمْ حُجَّةٌ أُخْرَى لَکُمْ عَلَیْهِمْ).
این دستورى است که پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نیز به سپاهیان اسلام مى داد و نتیجه اش همان است که امام(علیه السلام) در این گفتار بیان فرموده است که سپاه اسلام داراى دو دلیل روشن بر ضد دشمن مى شوند; نخست اینکه پیروى آنها از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) یا امام(علیه السلام) بر اساس موازین صحیح و منطقى بوده است. دیگر اینکه وقتى آنها جنگ را آغاز کنند عملاً دلیل دیگرى بر ضد خود اقامه کرده اند، زیرا سبب کشتن افراد بى گناه و کوشیدن در ایجاد فساد بر روى زمین و مصداق محارب خدا و رسول مى شوند، زیرا هر کس اسلحه به روى مردم بى گناه کشد محارب است، بنابراین مشمول آیه شریفه (إِنَّما جَزَآءُ الَّذینَ یُحارِبُونَ اللهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِى الاَْرْضِ فَساداً...)(3) مى شوند.
افزون بر این آنها مصداق آیه شریفه «(فَمَنِ اعْتَدى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُمْ); هر کس به شما حمله کرد همانند حمله وى بر او حمله کنید»(4) خواهند بود.
سپس امام(علیه السلام) به بیان سه دستور مهم دیگر مى پردازد و مى فرماید: «و هنگامى که به اذن خدا دشمن شکست خورد، فراریان را نکشید و بر ناتوان ها ضربه اى وارد نکنید و مجروحان را به قتل نرسانید»; (فَإِذَا کَانَتِ الْهَزِیمَةُ بِإِذْنِ اللهِ فَلاَ تَقْتُلُوا مُدْبِراً، وَلاَ تُصِیبُوا مُعْوِراً(5)، وَلاَ تُجْهِزُوا(6) عَلَى جَرِیح).
این سه دستور کاملا جنبه اخلاقى دارد، زیرا هدف در هم شکستن حرکت دشمن است نه انتقام جویى. کسى که صحنه نبرد را ترک کرده و فرار مى کند کشتن آن مفهومى ندارد همچنین آن کس که ناتوان و آسیب پذیر شده، وارد کردن ضربت بر او با اصول جوانمردى سازگار نیست; مانند کسى که سلاح خود را از دست داده و یا از جنگیدن بازمانده و ناتوان شده و دیگر خطرى از ناحیه او احساس نمى شود; همچنین کشتن مجروحانى که بر خاک افتاده اند و توان جنگیدن در آنها باقى نمانده، با اصول انسانى سازگار نیست.
علاّمه تسترى در شرح نهج البلاغه خود در اینجا سؤالى مطرح کرده و آن اینکه از بعضى روایات (مانند روایتى که مرحوم کلینى در جلد پنجم کافى نقل کرده) استفاده مى شود که امام(علیه السلام) چنین دستورى را در جنگ جمل داد و در جنگ صفین عکس آن را فرمود و اجازه داد فراریان و مجروحان را بکشند.
ولى در روایت دیگرى پاسخ این سؤال آمده است; امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «لَیْسَ لاَِهْلِ الْعَدْلِ أَنْ یَتْبَعُوا مُدْبِراً وَلاَ یَقْتُلُوا أَسِیراً وَلاَ یُجْهِزُوا عَلَى جَرِیح وَهَذَا إِذَا لَمْ یَبْقَ مِنْ أَهْلِ الْبَغْیِ أَحَدٌ وَلَمْ یَکُنْ لَهُمْ فِئَةٌ یَرْجِعُونَ إِلَیْهَا فَإِذَا کَانَ لَهُمْ فِئَةٌ یَرْجِعُونَ إِلَیْهَا فَإِنَّ أَسِیرَهُمْ یُقْتَلُ وَ مُدْبِرَهُمْ یُتْبَعُ وَجَرِیحَهُمْ یُجْهَزُ عَلَیْهِ; طرفداران عدالت، حق ندارند فراریان را دنبال کنند و اسیرى را به قتل برسانند و مجروحى را بکشند و این در صورتى است که از لشکر دشمن کسى که جنگ را ادامه دهد باقى نمانده باشد، اما اگر هنوز گروهى دارند جنگ را ادامه مى دهند (و از ناحیه آنها احساس خطر مى شود) اسیرانشان به قتل مى رسند و فراریان را دنبال مى کنند و مجروحان را مى کشند».(7)
کوتاه سخن اینکه رعایت این اصول انسانى مربوط به جایى است که لشکر دشمن متلاشى شده و احتمال بازگشت و حمله مجدد در کار نیست و مى دانیم که در جنگ بصره لشکر دشمن به طور کامل متلاشى شد.
آن گاه امام(علیه السلام) در پنجمین دستور مى فرماید: «زنان را با اذیت و آزار به هیجان نیاورید، هرچند آنها به شما دشنام دهند و به سرانتان بدگویى کنند»; (وَلاَ تَهِیجُوا النِّسَاءَ بِأَذًى، وَإِنْ شَتَمْنَ أَعْرَاضَکُمْ، وَسَبَبْنَ أُمَرَاءَکُمْ).
آن گاه امام(علیه السلام) به بیان دلیل این دستور پرداخته مى فرماید: «زیرا آنها از نظر قوا ناتوان و از نظر روحیّه و عقل و خرد ضعیف اند»; (فَإِنَّهُنَّ ضَعِیفَاتُ الْقُوَى وَالاَْنْفُسِ وَالْعُقُولِ).
از آنجا که زنان توان نبرد ندارند، کینه خود را با دشنام دادن ابراز مى کنند و از آنجا که روح و خردشان ضعیف است، انتقام جویى را در بدگویى و بدزبانى نشان مى دهند; به همین دلیل افراد آگاه و بیدار نباید در برابر بدزبانى آنها واکنش نشان دهند. بگذارند عقده دل را با این سب و دشنام ها وا کنند و آرام بگیرند و به یقین اگر در برابر این سخنان زشت عکس العملى نشان داده شود، هیجان آنها بیشتر مى شود و چه بسا سر از کفرگویى در آورند.
آن گاه امام(علیه السلام) اشاره به سیره و سنّت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در برابر زنان مشرک مى کند و مى فرماید: «و در آن زمان که زنان مشرکان (در عصر پیامبر) به ما بدگویى مى کردند و دشنام مى دادند (از سوى آن حضرت) دستور داده مى شد که از آزار و اذیت خوددارى کنیم»; (إِنْ کُنَّا لَنُؤْمَرُ بِالْکَفِّ عَنْهُنَّ وَإِنَّهُنَّ لَمُشْرِکَاتٌ).
آن گاه امام(علیه السلام) به نکته سومى در این باره اشاره کرده و مى فرماید: «حتى در زمان جاهلیّت اگر مردى دست به روى زنى بلند مى کرد و سنگى به سوى او پرتاب مى نمود و یا او را با چوب مى زد، همین امر باعث ننگ او و فرزندانش مى شد»; (وَإِنْ کَانَ الرَّجُلُ لَیَتَنَاوَلُ الْمَرْأَةَ فِی الْجَاهِلِیَّةِ بِالْفَهْرِ(9) أَوِ الْهِرَاوَةِ(8) فَیُعَیَّرُ بِهَا وَعَقِبُهُ(10) مِنْ بَعْدِهِ).
هرگاه مردم عصر جاهلیّت چنین باشند و هرگاه مسلمانان در برابر مشرکان مأمور به خویشتن دارى شوند، در عصر ظهور اسلام و در برابر زنان مسلمان ناآگاه، به طریق اولى باید خویشن دارى نشان دهند.
امام(علیه السلام) که این دستور را درباره زنان به لشکریان خود مى داد، خودش در عمل به آن پیشگام بود. در تاریخ جنگ جمل آمده است هنگامى که على(علیه السلام) و لشکریانش پیروز شدند، حضرت از یکى از کوچه هاى بصره عبور مى کرد. همسر عبدالله بن خلف (یکى از سرشناسان بصره) که بر در خانه خود ایستاده بود، رو به امام(علیه السلام) کرد و گفت: «یا قاتِلَ الاْحِبَّةِ لا مَرْحَباً بِکَ أیْتَم اللهُ مِنْکَ وَلَدَکَ کَما أیْتَمْتَ بَنى عَبْدِاللهِ بْنِ خَلَف; اى قاتل دوستان! خوش نیامدى خدا فرزندانت را یتیم کند همان گونه که فرزندان عبدالله بن خلف را یتیم کردى». امام(علیه السلام) هیچ پاسخى به او نداد ولى ایستاد و اشاره به گوشه اى از خانه آن زن کرد آن زن این اشاره پرمعنا را فهمید و ساکت شد و به خانه برگشت. او مى دانست که آن زن، عبدالله بن زبیر و مروان بن حکم را در خانه خود پنهان کرده است و امام(علیه السلام) هم به همان نقطه خانه که آنها پنهان بودند اشاره کرد; یعنى اگر بخواهم این دو را بیرون مى کشم و به سزاى اعمالشان مى رسانم ولى امام(علیه السلام) با حلم و کرمى که داشت از این کار صرف نظر فرمود.(11)
*****
نکته ها:
1. موقعیت زنان در نهج البلاغه:
در چندین مورد از خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار نهج البلاغه نکوهشى از زنان دیده مى شود و بعضى از ناآگاهان آن را به عنوان زن ستیزى تفسیر مى کنند در حالى که قرائنى همراه این بیانات امام(علیه السلام) است که نشان مى دهد نظر امام(علیه السلام) به گروه خاصى است.
مثلا بعضى از این عبارات بعد از جنگ جمل که یکى از آتش افروزانش یکى از همسران مشهور رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بود، وارد شده که نشان مى دهد هدف امام(علیه السلام)
نکوهش از چنین زنانى است که مسیر صحیح را رها کرده و آلت دست فرصت طلبان سیاسى مانند طلحه و زبیر مى شوند، کارى که منجر به ریخته شدن خون هزاران نفر از مسلمانان شد و امام(علیه السلام) در پایان جنگ، آن زن را به احترام پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) با نهایت تکریم همراه برادرش و گروهى از محافظان به مدینه بازگرداند.
در نامه مورد بحث نیز از زنانى نکوهش شده که زبان آنها آلوده به دشنام و بدگویى و سخنان زشت و خشن مى شود. امام(علیه السلام) آنها را ضعیف العقل و ناتوان مى شمرد.
بنابراین اگر قراین حالیه و مقالیه را در همه جا در نظر بگیریم پاسخ این گونه ایرادات روشن مى شود.
لذا در حدیثى در اصول کافى از امام باقر(علیه السلام) آمده است که بعد از اشاره به عیب و نقصان گروهى از زنان در پایان مى فرماید: «إِلاَّ الْمُسْلِمَاتُ مِنْهُنَّ; غیر از زنان مسلمان».(12)
در حدیث دیگرى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «الاِمْرَأَةُ الصَّالِحَةُ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ رَجُل غَیْرِ صَالِح; یک زن صالحه برتر است از یک هزار مرد ناصالح».(13)
در حدیث مفصلى از امام صادق(علیه السلام) که در کتاب کافى آمده نیز تقسیم بندى روشنى درباره زنان دیده مى شود که امام(علیه السلام) گروهى از آنان را مایه سعادت مردان مى داند و گروهى را اسباب غبن مى شمارد; «فَمَنْ یَظْفَرْ بِصَالِحِهِنَّ یَسْعَدْ وَمَنْ یُغْبَنْ فَلَیْسَ لَهُ انْتِقَام».(14)
روایات سه گانه بالا و همچنین روایات دیگرى که در همان باب از کافى (باب اصناف النساء) آمده قرینه روشنى است بر تفسیرى که درباره سخنان على(علیه السلام) در نهج البلاغه آوردیم.
2. اخلاق اسلامى در برابر دشمنان:
آنچه در نامه بالا و بعضى از نامه هاى گذشته و آینده آمده است، بیانگر روش اسلام در میدان نبرد و در برابر دشمنان است. روشى که تمام موازین صحیح نبرد را آمیخته با مسائل اخلاقى نشان مى دهد. بر خلاف روش دنیاى مادى و روش دشمنان امام(علیه السلام) که هیچ قید و شرطى را در میدان جنگ پذیرا نبودند. ناجوانمردانه ترین کارها اگر به اهداف آنها کمک مى کرد، مجاز بود; و بهترین دستورهاى انسانى و اخلاقى اگر در مسیر منافع آنها نبود، ممنوع شمرده مى شد. این تفاوت را به خوبى مى توان در طرز رفتار امام(علیه السلام) و طرز رفتار معاویه مشاهده کرد.
بعضى از تحلیل گران پیشین و امروز که افکارشان تحت تأثیر مکتب هاى مادى بوده و هست همین تفاوت را دلیل بر برترى سیاست هاى معاویه بر سیاست امام(علیه السلام) مى گیرند.
در اینجا بد نیست به سخنى از جاحظ در این زمینه گوش فرا دهیم او مى گوید: بعضى از کسانى که خود را عاقل و دانا و فهیم مى دانند و در واقع عوام هستند و خود را از خواص مى پندارند، گمان مى کنند که معاویه بهتر از على(علیه السلام) فکر مى کرد و در مسائل سیاسى دقیق تر مى اندیشید درحالى که مطلب چنین نیست، زیرا على(علیه السلام) در جنگهایش کارى جز آنچه موافق کتاب و سنّت بود انجام نمى داد درحالى که معاویه بر خلاف کتاب و سنّت عمل مى کرد و هرگونه نیرنگى را اعم از حلال و حرام به کار مى برد و در جنگهایش مطابق سیره پادشاهان ظالم غیر مسلمان عمل مى کرد. على(علیه السلام) دستور مى داد که آغازگر جنگ نباشید، فراریان را تعقیب نکنید، مجروحان را به قتل نرسانید، درهاى بسته را نگشایید و خودش این برنامه را در تمام جنگها به کار مى برد. درحالى که جنگ جویانى (همچون لشکر معاویه) به هیچ قید و شرط اخلاقى مقید نبودند، اگر دشمن در خواب بود به او حمله مى کردند و از سوزاندن و غرق کردن دشمن پروا نداشتند هنگامى که گروهى از عوام خدعه و نیرنگهاى معاویه را دیدند و نتایج آن را بررسى کردند درحالى که على(علیه السلام) مرتکب هیچ یک از آنها نشد به واسطه کوتاهى عقل و قلت علم و دانش تصور کردند این دلیل بر برترى سیاست معاویه بر سیاست على(علیه السلام) است.(15)
نکته مهمّى که نباید از آن غفلت کرد این است که على(علیه السلام) ـ و تمام مردان الهى ـ مهم ترین هدفشان حفظ ارزش ها بود و حتى آن را بر پیروزى در میدان جنگ ترجیح مى دادند; زیرا پیروزى موقتى بود و حفظ ارزش ها ماندگار است و اگر با این دید به برنامه هاى انبیا و اولیا نگاه کنیم پاسخ بسیارى از سؤالات روشن مى شود.
بعضى سؤال مى کنند چرا هنگامى که عمرو عاص و بسر بن ارطاة در زیر شمشیر على(علیه السلام) قرار گرفته بود، حضرت به زندگانى این دو موجود کثیف و خونخوار پایان نداد، زیرا آنها پیراهن خود را بالا زده بودند و عورت خود را نمایان ساخته بودند. پاسخش این است که امام(علیه السلام) حفظ ارزش ها را بر این امور مقدم مى داشت و این یک مکتب عالى الهى و انسانى است که ممکن است بسیارى آن را برنتابند.
در دنیاى امروز سخن از حفظ ارزش ها در میدان جنگ، زیاد به میان مى آید; ولى بسیارى از سلاح ها جزء سلاح هاى ممنوعه شمرده مى شود و دستوراتى درباره عدم حمله به غیر نظامیان و رفتار انسانى با اسیران داده شده است; ولى همان گونه که بارها و بارها در تاریخ معاصر دیده ایم، به هنگام عمل هیچ یک از آنها به رسمیّت شناخته نمى شود. با سلاحهاى کشتار جمعى مانند بمب اتم و سلاحهاى شیمیایى گروه زیادى از انسانها را مى کشند و غیر نظامیان را به خاک و خون مى کشند و اسیران جنگى را زیر بدترین شکنجه ها قرار مى دهند و مى توان گفت اعمال اینها از اعمال کسانى که دم از ارزشها نمى زدند و مرتکب انواع خلاف ها مى شدند بدتر است، زیرا در سخن، از ارزشها حمایت کردن و در عمل مخالفت نمودن چیزى جز نفاق نیست و کسانى که چنین مى کنند جزء منافقانند.


اللهم عجل لولیک الفرج


  • سه شنبه ۲۵ آذر ۹۹
چارسو

خلاصه :
✅ از وصایا و سفارشهاى امام(علیه السلام) است به لشکرش پیش از روبه رو شدن با دشمن در صفین.

🔷️ این نامه بیانگر روح عطوفت و رأفت اسلامى است و نشان مى دهد مسائل اخلاقى در هیچ جا حتى در میدان جنگ نباید فراموش شود.

✴ نخست مى فرماید: «با آنها نجنگید تا آنها جنگ را آغاز کنند ، سپس امام(علیه السلام) به بیان سه دستور مهم دیگر مى پردازد و مى فرماید: «و هنگامى که به اذن خدا دشمن شکست خورد، فراریان را نکشید و بر ناتوان ها ضربه اى وارد نکنید و مجروحان را به قتل نرسانید»
امام(علیه السلام) در پنجمین دستور مى فرماید: «زنان را با اذیت و آزار به هیجان نیاورید، هرچند آنها به شما دشنام دهند و به سرانتان بدگویى کنند»

◀️ موقعیت زنان در نهج البلاغه:
در چندین مورد از خطبه ها و نامه ها و کلمات قصار نهج البلاغه نکوهشى از زنان دیده مى شود و بعضى از ناآگاهان آن را به عنوان زن ستیزى تفسیر مى کنند در حالى که قرائنى همراه این بیانات امام(علیه السلام) است که نشان مى دهد نظر امام(علیه السلام) به گروه خاصى است.
🔶️ مثلا بعضى از این عبارات بعد از جنگ جمل که یکى از آتش افروزانش یکى از همسران مشهور رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بود، وارد شده که نشان مى دهد هدف امام(علیه السلام)

( اگه درباره جایگاه زن در اسلام ، شک و شبهه ای دارین یا میخواین بیشتر مطالعه کنین ، بگین دو سه تا سایت معرفی کنم، خیلی عالی توضیح دادن و مسائل رو باز کردن)

التماس دعا

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan