ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الْأَرْضِ وَ سَهْلِهَا وَ عَذْبِهَا وَ سَبَخِهَا تُرْبَةً سَنَّهَا بِالْمَاءِ حَتَّى خَلَصَتْ وَ لَاطَهَا بِالْبِلَّةِ حَتَّى لَزَبَتْ، فَجَبَلَ مِنْهَا صُورَةً ذَاتَ أَحْنَاءٍ وَ وُصُولٍ وَ أَعْضَاءٍ وَ فُصُولٍ أَجْمَدَهَا حَتَّى اسْتَمْسَکَتْ وَ أَصْلَدَهَا حَتَّى صَلْصَلَتْ لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ وَ أَمَدٍ [أَجَلٍ] مَعْلُومٍ، ثُمَّ نَفَخَ فِیهَا مِنْ رُوحِهِ [فَتَمَثَّلَتْ] فَمَثُلَتْ إِنْسَاناً ذَا أَذْهَانٍ یجِیلُهَا وَ فِکَرٍ یتَصَرَّفُ بِهَا وَ جَوَارِحَ یخْتَدِمُهَا وَ أَدَوَاتٍ یقَلِّبُهَا وَ مَعْرِفَةٍ یفْرُقُ بِهَا بَینَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ وَ الْأَذْوَاقِ وَ الْمَشَامِّ وَ الْأَلْوَانِ وَ الْأَجْنَاسِ مَعْجُوناً بِطِینَةِ الْأَلْوَانِ الْمُخْتَلِفَةِ وَ الْأَشْبَاهِ الْمُؤْتَلِفَةِ وَ الْأَضْدَادِ الْمُتَعَادِیةِ وَ الْأَخْلَاطِ الْمُتَبَاینَةِ مِنَ الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ وَ الْبَلَّةِ وَ الْجُمُودِ [وَ الْمَسَاءَةِ وَ السُّرُورِ].
سپس خداوند سبحان، مقدارى خاک از قسمتهاى سخت و نرم زمین و بخشهاى شیرین و شوره زار گردآورد و آب بر آن افزود و آن را با رطوبت آمیخت تا به صورت موجودى چسبناک درآمد و از آن صورتى آفرید که داراى خمیدگیها و پیوندها و اعضا و مفاصل بود. سپس آن را سفت و جامد کرد تا خود را نگهدارد و صاف و محکم و خشک ساخت و این حال تا وقت معین و سرانجام معلومى ادامه یافت.
سپس از روح خود در او دمید و به صورت انسانى درآمد داراى نیروهاى عقلانى که او را در جهات مختلف به حرکت وا مى دارد و فکرى که به وسیله آن (در موجودات مختلف) تصرّف مى نماید و اعضایى که آنها را به خدمت مى گیرد و ابزارى که براى انجام مقاصدش آنها را زیر و رو مى کند و شناختى که به وسیله آن حق را از باطل جدا مى سازد و طعمهاى مختلف و بوهاى گوناگون و رنگها و اجناس مختلف را از یکدیگر باز مى شناسد، این در حالى است که او را معجونى از رنگ هاى مختلف و ترکیبى از اشیاى همسان و نیروهاى متضاد و اخلاط مختلف از حرارت و برودت و رطوبت و خشکى قرار داد.
زیبنده ی ستایش آن آفریدگارى است *** کارَد چنین دل آویز، نقشى ز ماء و طینى!
التماس دعا