خلاصه ی شرحِ بخشِ پنجمِ خطبه ی ۱ نهج البلاغه
تقسیمِ فرشتگان به ۴ گروه :
نخست فرشتگانى که کارشان عبادت است
مجموعه دوّم از فرشتگان: «گروهى از آنان امناى وحى خدا و زبان گویاى او به سوى پیامبران و پیوسته براى رساندن حکم و فرمانش در آمد و شد هستند»
از این تعبیر استفاده مى شود که تنها جبرئیل(علیه السلام) نیست که سفیر وحى خداست. او در حقیقت رییس سفراى الهى است.
مجموعه سوّم از فرشتگان: «گروهى از آنان حافظان بندگان اویند و دربانان بهشتهاى او»
در این که وجود فرشتگان حافظ اعمال چه فایده اى دارد، گاه گفته مى شود فایده آنان این است که انسانها احساس مسئولیت بیشتر و مراقبتهاى نزدیکترى کنند و در اعمال و رفتار رخویش هوشیارتر باشند. چرا که هدف همه اینها تربیت انسان و جلوگیرى از انحراف و زشتکاریهاى اوست.
مجموعه چهارم از فرشتگان: «گروهى از آنان (آن قدر عظیم و بزرگند که) پاهایشان در طبقات پایین زمین، ثابت و گردنهایشان از آسمانِ بالا، گذشته است و ارکان وجود و پیکرشان از کرانه هاى جهان بیرون رفته و شانه هاى آنها براى حفظ پایه هاى عرش خدا آماده و متناسب است»
قرآن مجید براى فرشتگان ویژگیهایى مى شمرد:
1ـ آنها موجوداتى عاقل و باشعورند.
2ـ همگى سر بر فرمان خدا دارند و هیچ گاه معصیت و نافرمانى نمى کنند.
3ـ وظایف مهم و بسیار متنوّعى از سوى خداوند بر عهده دارند. گروهى حاملان عرش، گروهى مدبّرات امر، گروهى فرشتگان قبض ارواح، گروهى مراقبان اعمال بشر، گروهى حافظان انسان از خطرات، گروهى امدادگران الهى براى مؤمنان در جنگها، گروهى مأمور عذاب و مجازات اقوام سرکش و گروهى مبلّغان وحى و آورندگان پیام الهى و کتب آسمانى براى انبیا هستند.
4ـ فرشتگان داراى مقامات مختلفند و همه در یک سطح نیستند.
5ـ پیوسته تسبیح و حمد الهى به جا مى آورند.
6ـ گاه به صورت انسان یا به صورتى دیگر بر انبیا یا انسانهاى شایسته اى مانند مریم(علیها السلام) ظاهر مى شوند.
انسان هنگامى که درباره اصناف و انواع فرشتگان و کارها و برنامه هاى عظیم و گسترده آنان مى اندیشد احساس حقارت و کوچکى در خویش مى کند که در این عالم پهناور و مملوّ از کارگزاران حق و صفوف لشکریان خداوند و بندگان گوش به فرمان او، من چه کاره ام
بعضى تصوّر مى کنند، معصوم بودن و نبودن در مورد فرشتگان مفهوم ندارد، ولى این صحیح به نظر نمى رسد. درست است که انگیزه هاى گناه مانند شهوت و غضب در آنها نیست (یا بسیار ضعیف است) ولى نباید فراموش کرد که آنها فاعل مختارند و قدرت بر مخالفت دارند و حتّى از آیات قرآن استفاده مى شود که آنها از بیم مجازات او در وحشتند.
خلاصه ی شرحِ نامه 4 نهج البلاغه:
این نامه از امام علی (ع) خطاب به عثمان بن حنیف از فرماندهانشون در شهر بصره اس که با سرکشی طلحه و زبیر در این شهر و البته همراهیِ عایشه مواجه میشه. طلحه و زبیر در حقیقت با خلاف امام علی (ع) مشکل داشتن و وقتی وارد بصره میشن ،مردم بصره در برابر فرمانده امام دو دسته میشن،اون هایی که خلافت رو حق علی (ع) میدونستن و اون هایی که با طلحه و زبیر موافق بودن.
عثمان بن حنیف شرح ماجرا رو برای امام مینویسن و در جواب امام علی (ع) اینطور پاسخ میدهند که:
1- اول مخالفان رو نصیحت کن و این بهترین و مسالمت آمیزترین روشه که امام گفتن این مطلوب ماست که طبیعتا بدون جنگ و خون ریزی کار پایان پیدا کنه.
2- دوم با کسانی از یارانت با اون ها وارد جنگ شو که مطیع تواند و امر تو رو اطاعت میکنند و نه سست عنصرها چراکه مردم دو دسته بودن!
3-صراحتا میفرمایند که نبود افراد و سپاهیان سست عنصر و ضعیف بهتر از حضورشان هست و بودن این افراد تنها باعث تنش و سلب آرامش از بقیه سپاهیان میشه.
و نکته این نامه هم همان خطوط پایانیِ شرح بالاست که:
هیچ گاه در فکر افزودن سیاهى لشکر و کمیّت و تعداد نباشید، بلکه به این فکر باشید که افراد مخلص و باایمان را انتخاب کنید هرچند نفراتشان ظاهراً کم باشد!
که همونطور که در متن بالا هم اشاره شده ،امیدوارم ما هم در گزینش افراد، کیفیت رو به کمیت و سیاهی لشکر ترجیح بدیم