ترجمه و شرح خطبه 3 نهج البلاغه (شقشقیه)؛ بخش اول: خلافت ابوبکر + خلاصه

 

به خدا سوگند! او پیراهن خلافت را بر تن کرد در حالى که خوب مى دانست موقعیّت من در مسأله خلافت همچون محور سنگ آسیاب است (که بدون آن هرگز گردش نمى کند)، سیل خروشان (علم و فضیلت) ازدامنه کوهسار وجودم پیوسته جارى است و مرغ (دور پرواز اندیشه) به قلّه (وجود) من نمى رسد (چون چنین دیدم)، در برابر آن پرده اى افکندم و پهلو از آن تهى نمودم و پیوسته در این اندیشه بودم که آیا با دست بریده (و نداشتن یار و یاور، به مخالفان) حمله کنم یا بر این تاریکىِ کور، صبر نمایم، همان ظلمت و فتنه اى که بزرگسالان را فرسوده، کودکان خردسال را پیر و مردم با ایمان را تا واپسین دم زندگى و لقاى پروردگار رنج مى دهد.

سرانجام دیدم بردبارى و شکیبایى در برابر این مشکل، به عقل و خرد نزدیکتر است، به همین دلیل شکیبایى پیشه کردم (نه شکیبایى آمیخته با آرامش خاطر، بلکه) در حالى که گویى در چشمم خاشاک بود و استخوان راه گلویم را گرفته بود; چرا که با چشم خود مى دیدم میراثم به غارت مى رود!

 

  • جمعه ۷ شهریور ۹۹

مرور خطبه 2 نهج البلاغه

 

بخش اول

حمد و ستایش مى کنم او را براى جلب اتمام نعمتش و اظهار تسلیم در برابر عزّتش و تقاضاى حفظ و نگهدارى از معصیتش، چرا که آن کس را که او هدایت فرماید هیچ گاه گمراه نمى شود و آن کس را که او دشمن دارد هرگز رهایى نمى یابد، زیرا ستایش او در ترازوى سنجش، از همه چیز سنگینتر است و براى ذخیره کردن، از هر گنجى برتر.
و گواهى مى دهم که جز خداوند معبودى نیست; یگانه و بى شریک است، همان گواهیى که خلوص آن آزموده شده و عصاره و جوهره آن را در عمق عقیده خود جاى داده ام، شهادتى که تا خدا ما را زنده دارد به آن پایبندیم و آن را براى صحنه هاى هولناکى که در پیش داریم ذخیره کرده ایم زیرا این (شهادت به توحید) پایه اصلى ایمان و ریشه و قوام آن و سرآغاز همه نیکیها و سبب جلب خشنودى خداوند و موجب طرد و دورى شیطان است.

 

  • سه شنبه ۲۸ مرداد ۹۹

ترجمه و شرح خطبه 2 نهج البلاغه؛ بخش چهارم: وصف اهل بیت علیهم السلام + خلاصه

 

آنها محل اسرار خدایند و پناهگاه فرمان او و ظرف علم او و مرجع احکامش و جایگاه حفظ کتابهاى (آسمانى) او هستند و کوه هاى استوار دینند. به وسیله آنان قامت دین را راست نمود و لرزش و تزلزل و وحشت آن را از میان برد.
آنها بذر فجور را افشاندند و با آب غرور و نیرنگ، آن را آبیارى کردند و سرانجام، بدبختى و هلاکت را درو نمودند. هیچ کس از این امّت را با آل محمّد(صلى الله علیه وآله) نمى توان مقایسه کرد و آنها که از نعمت آل محمد(صلى الله علیه وآله) بهره گرفتند با آنان برابر نخواهند بود; چرا که آنها اساس دین و ستون استوار بناى یقینند. غلوّ کننده، به سوى آنان باز مى گردد و عقب مانده به آنان ملحق مى شود و ویژگیهاى ولایت و حکومت، از آن آنهاست و وصیّت و وراثت (پیامبر) تنها در آنهاست; ولى هم اکنون که حق به اهلش بازگشته و به جایگاه اصلى اش منتقل شده (چرا کوتاهى و سستى مى کنند و قدر این نعمت عظیم را نمى شناسند؟).

 

  • شنبه ۲۵ مرداد ۹۹

ترجمه و شرح خطبه 2 نهج البلاغه؛ بخش سوم: وصف دوره جاهلیت + خلاصه

 

 

(خداوند پیامبرش را در زمانى فرستاد که) مردم در فتنه ها گرفتار بودند; فتنه هایى که رشته دین در آن گسسته و ستونهاى ایمان و یقین متزلزل شده بود. اصول اساسى فطرت و ارزشها دگرگون گشته و امور مردم پراکنده و متشتّت، راه هاى فرار از فتنه ها بسته و پناهگاه و مرجع، ناپیدا بود. (در چنین محیطى) هدایت، فراموش شده و گمراهى و نابینایى، همه را فرا گرفته بود.

(در چنین شرایطى) خداوند رحمان معصیت مى شد و شیطان یارى مى گردید و ایمان، بدون یار و یاور مانده بود. ارکان ایمان فرو ریخته و نشانه هاى آن ناشناخته مانده و طرق آن ویران و شاهراه هایش ناپیدا بود. مردم پیروى شیطان مى کردند و در مسیر خواسته هاى او گام برمى داشتند. در آبشخور شیطان وارد شده و به وسیله آنها (مردمى که در دام شیطان گرفتار بودند) نشانه هاى او آشکار و پرچم وى به اهتزاز درآمده بود.

این در حالى بود که مردم در فتنه هایى گرفتار بودند که با پاى خویش آنان را لگدمال نموده و با سُم خود، آنها را له نموده بود (و همچنان این هیولاى فتنه) بر روى پاى خود ایستاده بود. به همین دلیل آنها در میان فتنه ها گم گشته و سرگردان و جاهل و فریب خورده بودند (و اینها همه در حالى بود که مردم آن زمان) در کنار بهترین خانه (خانه خدا) زندگى داشتند (ولى) با همسایگانى که بدترین همسایگان بودند; خوابشان بى خوابى و سرمه چشمهایشان اشکها بود. در سرزمینى که دانشمندش به حکم اجبار، لب فرو بسته و جاهلش گرامى بود.

 

  • چهارشنبه ۲۲ مرداد ۹۹

ترجمه و شرح خطبه 2 نهج البلاغه؛ بخش دوم: رسالت پیامبر صلی الله علیه وآله

 

 

 

و گواهى مى دهم که محمّد(صلى الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست; او را با دین و آیین آشکار، و نشانه روشن، و کتاب نوشته شده، و نور درخشان و روشنایى تابنده، و امر و فرمان قاطع و بى پرده، فرستاد تا شبهات را از میان بردارد و با دلایل و منطق روشن استدلال کند و به وسیله آیات الهى مردم را از مخالفت خدا برحذر دارد و از کیفرهایى که به دنبال مخالفت، دامنگیرشان مى شود بترساند.

 

  • يكشنبه ۱۹ مرداد ۹۹

مرور نهج البلاغه (حکمت12 + خطبه 2 بخش اول)

 

 

 حکمت 12

امام(علیه السلام) فرمود: عاجزترین مردم کسى است که از به دست آوردن دوستان عاجز باشد و از او عاجزتر کسى است که دوستانى را که به دست آورده از دست بدهد.

 

خطبه 2 بخش اول 

حمد و ستایش مى کنم او را براى جلب اتمام نعمتش و اظهار تسلیم در برابر عزّتش و تقاضاى حفظ و نگهدارى از معصیتش، چرا که آن کس را که او هدایت فرماید هیچ گاه گمراه نمى شود و آن کس را که او دشمن دارد هرگز رهایى نمى یابد، زیرا ستایش او در ترازوى سنجش، از همه چیز سنگینتر است و براى ذخیره کردن، از هر گنجى برتر.
و گواهى مى دهم که جز خداوند معبودى نیست; یگانه و بى شریک است، همان گواهیى که خلوص آن آزموده شده و عصاره و جوهره آن را در عمق عقیده خود جاى داده ام، شهادتى که تا خدا ما را زنده دارد به آن پایبندیم و آن را براى صحنه هاى هولناکى که در پیش داریم ذخیره کرده ایم زیرا این (شهادت به توحید) پایه اصلى ایمان و ریشه و قوام آن و سرآغاز همه نیکیها و سبب جلب خشنودى خداوند و موجب طرد و دورى شیطان است.

 

التماس دعا

  • دوشنبه ۳۰ تیر ۹۹

ترجمه و شرح خطبه 2 نهج البلاغه؛ بخش اول: گواهی به یکتایی خدا + خلاصه

 

 

  • جمعه ۲۷ تیر ۹۹

مرور نهج البلاغه ( خطبه 1 بخش 12 و نامه 9 بخش 3 ) + خلاصه

 

 

خطبه 1 بخش 12

 

(خداوند) حجّ بیت الله الحرام (خانه گرامى و محترمش) را بر شما واجب کرده است، همان خانه اى که آن را قبله مردم قرار داده است که همچون تشنه کامانى که به آبگاه مى روند به سوى آن مى آیند و همچون کبوتران به آن پناه مى جویند.
خداوند، حج را علامت فروتنى در برابر عظمتش قرار داده و نشانه اى از اعتراف به عزّتش و از میان خلق خود، شنوندگانى را برگزیده که دعوت او را اجابت کرده و سخنانش را تصدیق نموده اند و در جایگاه پیامبران الهى وقوف کرده و به فرشتگانى که بر گرد عرش الهى مى گردند، شبیه مى شوند. سودهاى فراوانى در این تجارت خانه عبادت الهى به دست آورده و به سوى میعادگاه آمرزش و مغفرتش مى شتابند. خداوند متعال این خانه را پرچم (یا علامتى) براى اسلام قرار داده و حرم امنى براى پناه جویان.
اداى حقّ آن را واجب شمرده و حجّ آن را لازم کرده، و بر همه شما زیارت خانه اش را به طور دسته جمعى مقرّر داشته و فرموده است: براى خدا بر همه مردم است که آهنگ خانه او کنند آنها که توانایى رفتن به سوى آن را دارند و هر کس کفر ورزد (و حجّ را ترک کند به خود زیان رسانده) خداوند از همه جهانیان بى نیاز است.

 

 

 

نامه 9 بخش 3

 

اما آنچه از من خواسته اى که قاتلان عثمان را به تو بسپارم، من در این امر اندیشیدم و صلاح نمى دانم که آنان را به تو یا به دیگرى تسلیم کنم (زیرا ارتباطى به تو ندارد نه ولىّ دم آنها هستى نه حاکم اسلام). به جانم سوگند اگر دست از گمراهى و نفاق افکنى بر ندارى، به زودى کسانى را که تو از قاتلان عثمان مى شمرى خواهى شناخت که در تعقیب تو بر مى آیند و به تو زحمت نمى دهند که براى دسترسى به آنان در صحرا و دریا و کوه و دشت به جستجوى آنها برخیزى; ولى بدان که تعقیب آنها نسبت به تو چیزى است که یافتنش براى تو ناراحت کننده و دیدارى است که ملاقاتش هرگز تو را خوشحال نخواهد ساخت، و سلام بر آنان که اهل آنند!

 

التماس دعا

  • يكشنبه ۱۵ تیر ۹۹

ترجمه و شرح خطبه 1 نهج البلاغه؛ بخش 12: فلسفۀ حجّ + خلاصه

 

 

 

 

(خداوند) حجّ بیت الله الحرام (خانه گرامى و محترمش) را بر شما واجب کرده است، همان خانه اى که آن را قبله مردم قرار داده است که همچون تشنه کامانى که به آبگاه مى روند به سوى آن مى آیند و همچون کبوتران به آن پناه مى جویند.
خداوند، حج را علامت فروتنى در برابر عظمتش قرار داده و نشانه اى از اعتراف به عزّتش و از میان خلق خود، شنوندگانى را برگزیده که دعوت او را اجابت کرده و سخنانش را تصدیق نموده اند و در جایگاه پیامبران الهى وقوف کرده و به فرشتگانى که بر گرد عرش الهى مى گردند، شبیه مى شوند. سودهاى فراوانى در این تجارت خانه عبادت الهى به دست آورده و به سوى میعادگاه آمرزش و مغفرتش مى شتابند. خداوند متعال این خانه را پرچم (یا علامتى) براى اسلام قرار داده و حرم امنى براى پناه جویان.
اداى حقّ آن را واجب شمرده و حجّ آن را لازم کرده، و بر همه شما زیارت خانه اش را به طور دسته جمعى مقرّر داشته و فرموده است: براى خدا بر همه مردم است که آهنگ خانه او کنند آنها که توانایى رفتن به سوى آن را دارند و هر کس کفر ورزد (و حجّ را ترک کند به خود زیان رسانده) خداوند از همه جهانیان بى نیاز است.

 

 

  • دوشنبه ۹ تیر ۹۹

مرور نهج البلاغه ( حکمت 10 + خطبه 1 بخش 11 ) + خلاصه

 

 

حکمت 10

 

امام(علیه السلام) فرمود: آن گونه با مردم معاشرت کنید که اگر بمیرید بر مرگ شما اشک بریزند و اگر زنده بمانید به شما عشق ورزند.

 

 

خطبه 1 بخش 11

 

او (پیامبر اسلام) کتاب پروردگار شما را در میانتان به یادگار گذاشت در حالى که حلال و حرام خدا و واجبات و مستحبّاتش را بیان کرده بود و همچنین ناسخ و منسوخ آن و مباح و ممنوع آن را روشن نمود، خاص و عام آن را توضیح داد و پندها و مثلهایش را روشن ساخت و مطلق و مقیّد آن را بیان کرد و محکم و متشابه آن را معیّن فرمود و مجمل آن را تفسیر و غوامض و پیچیدگیهایش را (با سخنان مبارکش) تبیین نمود. این در حالى بود که معرفت و فراگیرى بخشى (مهم) از آن (بر همه واجب بود و) پیمانش از همه گرفته شده بود و بخش دیگرى، ناآگاهى از آن براى بندگان مجاز بود (مانند حروف مقطّعه قرآن که به صورت اسرارآمیزى ذکر شده است) و در حالى بود که قسمتى از آن در این کتاب الهى (براى مدّت محدودى) واجب شده و نسخ آن در سنّت پیامبر معلوم گشته بود و نیز احکامى بود که در سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله) عمل به آن واجب بود ولى در کتاب خدا ترک آن اجازه داده شده بود و احکامى که در بعضى از اوقات، واجب ولى در زمان بعد زایل شده بود.
اینها همه در حالى است که انواع محرمات آن از هم جدا شده، از گناهان کبیره اى که خداوند وعده آتش خود را بر آن داده تا گناهان کوچکى که غفران و آمرزش خویش را براى آن مهیّا ساخته است و نیز احکامى که انجام کمش مقبول و مراتب بیشترش مجاز و مردم از جهت آن در وسعت بودند (آرى خداوند چنین کتابى را با این جامعیّت و وسعت و دقّت بر پیامبرش نازل کرد و او بعد از رحلتش آن را در میان امّت به یادگار گذارد).

 

 

 

 

 

 

 

 

  • چهارشنبه ۲۸ خرداد ۹۹
Designed By Erfan Powered by Bayan