نکات برگزیده تفسیر نور، 100 آیه ابتدایی سوره ی بقره

 

دریافت فایل نکات بیشتر سوره بقره آیه1-100

 

خلاصه ای از نکات در ادامه مطلب بخوانید:

 

بسم الله ارحمن الرحیم

آیات برگزیده:

 

«2» ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ‌

آن کتاب (با عظمت که) در (حقّانیت) آن هیچ تردیدى راه ندارد، راهنماى پرهیزگاران است.

«3» الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ‌

(متّقین) کسانى هستند که به غیب ایمان دارند و نماز را به پاى مى‌دارند و از آنچه به آنان روزى داده‌ایم، انفاق مى‌کنند.

***


«6» إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ‌

همانا کسانى که کفر ورزیده‌اند، براى آنها یکسان است که هشدارشان دهى یا هشدارشان ندهى. آنها ایمان نخواهند آورد.

***

«9» یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ‌

(منافقان به پندار خود) به خداوند و مؤمنان نیرنگ مى‌زنند در حالى که جز خودشان را فریب نمى‌دهند، امّا نمى‌فهمند!

«10» فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ‌

در دلهاى منافقان، بیمارى است پس خداوند بیمارى آنان را بیافزاید. و براى ایشان عذابى دردناک است، به سزاى آنکه (در اظهار ایمان) دروغ مى‌گویند.

***

«23» وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى‌ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ‌

واگر در آنچه بر بنده‌ى خود (از قرآن) نازل کرده‌ایم، شکّ دارید، اگر راست مى‌گویید (لااقل) یک سوره همانند آن را بیاورید و گواهان خود را غیر از خداوند بر این کار دعوت کنید.

***

«25» وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ کُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذِی رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فِیها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِیها خالِدُونَ‌

وکسانى را که ایمان آورده وکارهاى شایسته انجام داده‌اند، مژده بده که برایشان باغهایى است که نهرها از پاى (درختان) آن جارى است، هرگاه میوه‌اى از آن (باغها) به آنان روزى شود، گویند: این همان است که قبلًا نیز روزى ما بوده، در حالى که همانند آن نعمت‌ها به ایشان داده شده است (نه خود آنها) و براى آنان در بهشت همسرانى پاک و پاکیزه است و در آنجا جاودانه‌اند.

***

«28» کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ‌

چگونه به خداوند کافر مى‌شوید، درحالى که شما (اجسام بى‌روح و) مردگانى بودید که او شما را زنده کرد، سپس شما را مى‌میراند و بار دیگر شما را زنده مى‌کند، سپس به سوى او باز گردانده مى‌شوید.

***

«39» وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ‌

و (لى) کسانى که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، آنان اهل دوزخ‌اند و همیشه در آن خواهند بود.

***

«44» أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ‌

آیا مردم را به نیکى دعوت کرده و خودتان را فراموش مى‌نمایید؟ با اینکه شما کتاب (آسمانى) را مى‌خوانید، آیا هیچ فکر نمى‌کنید؟

«45» وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِینَ‌

واز صبر ونماز یارى جویید واین کار جز براى خاشعان، گران وسنگین است.

«46» الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ‌

(خاشعان) کسانى هستند که به (قیامت و) ملاقات (با حساب) پروردگارشان و بازگشت به او ایمان دارند.

***

«64» ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ‌

سپس شما بعد از این جریان (که کوه طور را بالاى سر خود دیدید، بازهم) روى‌گردان شدید و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود قطعاً از زیانکاران بودید.

***

«74» ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ‌

سپس دلهاى شما بعد از این جریان سخت شد، همچون سنگ یا سخت‌تر! چرا که از پاره‌اى سنگ‌ها، نهرها شکافته (وجارى) مى‌شود وپاره‌اى از آنها، شکاف برمى‌دارد و آب از آن تراوش مى‌کند، و بعضى از سنگ‌ها از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر مى‌افتد. (امّا دلهاى شما هیچ متأثّر نمى‌شود) و خداوند از اعمال شما غافل نیست.

***

«76» وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلى‌ بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُونَ‌

و (همین یهودیان) هنگامى که مؤمنان را ملاقات مى‌کنند، مى‌گویند: ایمان آوردیم، ولى هنگامى که بعضى از آنها با بعضى دیگر خلوت مى‌کنند، مى‌گویند: چرا آنچه را که خداوند (درباره‌ى صفاتِ پیامبر اسلام) براى شما (در تورات) گشوده (و بیان کرده، به مسلمانان) بازگو مى‌کنید تا (روز رستاخیز) در پیشگاه پروردگارتان بر ضدّ شما به آن استدلال کنند؟ پس آیا تعقّل نمى‌کنید؟

«77» أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ‌

آیا نمى‌دانند که خداوند آنچه را پنهان و آنچه را آشکار مى‌کنند، مى‌داند.

***


«79» فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ‌

پس واى بر کسانى که مطالبى را با دست خود مى‌نویسند، سپس مى‌گویند: این از طرف خداست، تا به آن بهاى اندکى بستانند، پس واى بر آنها از آنچه دست‌هایشان نوشت و واى بر آنها از آنچه (از این راه) به دست مى‌آورند!

***

«83» وَ إِذْ أَخَذْنا مِیثاقَ بَنِی إِسْرائِیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ ذِی الْقُرْبى‌ وَ الْیَتامى‌ وَ الْمَساکِینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْکُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ‌

و (بیاد آرید) زمانى که از بنى‌اسرائیل پیمان گرفتیم، جز خداوند یگانه را پرستش نکنید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و بینوایان، احسان کنید و با مردم، به زبان خوش سخن بگویید و نماز را برپاى دارید و زکات بدهید. امّا شما (با اینکه پیمان بسته بودید،) جز عدّه‌ى کمى، سرپیچى کردید و روى گردان شدید.


***


«86» أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ‌

آنها کسانى هستند که زندگى دنیا را به بهاى (از دست‌دادن) آخرت خریده‌اند، پس در مجازات آنان تخفیفى داده نمى‌شود و آنها یارى نخواهند شد.

***

«99» وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ آیاتٍ بَیِّناتٍ وَ ما یَکْفُرُ بِها إِلَّا الْفاسِقُونَ‌

همانا آیات (و نشانه‌هاى) روشنى به سوى تو فرستادیم و جز فاسقان کسى به آنها کفر نمى‌ورزد.

 

 

موضوعات مهم مطرح شده در این  100 آیه

 

درباره منافقین(8-20)

دعوت کافران از طرف خدا به آوردن سوره ای مانند قرآن(23)

آفرینش انسان و سوال فرشتگان از خدا درباره علت آفرینش انسان و سجده فرشتگان و عدم سجده شیطان به انسان(30)

 ورود حضرت آدم و حوا به بهشت و وسوسه ی شیطان(35)

عبور حضرت موسی و بنی اسرائیل از رود نیل با شکافته شدن آب توسط عصای حضرت موسی(50)

پرستش گوساله ساخته شده از طلا، توسط بنی اسرائیل در غیاب حضرت موسی و عوامل موثر در انحراف آن ها(51)

درخواست گروهی از حضرت موسی برای دیدن خداوند و آمدن صاعقه و مرگ آن ها و زنده شدن مجدد آن ها(55و56)

سرباز زدن بنی اسرائیل از جهاد و ماندن 40 سال در بیابان و بعد ورود به بیت المقدس(57و58)

به وجود آمدن 12 چشمه با زدن عصای حضرت موسی به سنگی برای 12 طایفه بنی اسرائیل (60)

ماجراى کنده شدن کوه طور از جاى خود و قرار گرفتن در بالاى سر یهود(63)

مسخ شدن گروهی از بنی اسرائیل و تغییر چهره آن ها به بوزینه به دلیل نافرمانی در تعطیل کردن روز شنبه(65)

داستان ذبح گاو به دستور خداوند برای یافتن قاتل در بنی اسرائیل (علت نامگذاری سوره بقره) (67-72)

دین سازی و تحریف دین واعتقادات توسط عالمان فاسد(79)

 

نکات مهم و کلیدی تفسیر نور :

 

هدف از خلقت جهان و انسان، تکامل انسان‌هاست. یعنى هدف از آفرینش هستى، بهره‌گیرى انسان‌هاست‌  وتکامل انسان‌ها در گرو عبادت‌ واثر عبادت، رسیدن به تقوا و نهایت تقوى، رستگارى است.

آنچه انسان را وادار به عبادت مى‌کند امورى است، از جمله:

  •  توجّه به نعمت‌هاى او که خالق و رازق و مربّى ماست.
  •  توجّه به فقر و نیاز خویش.
  •  توجّه به آثار و برکات عبادت.
  •  توجّه به آثار سوء ترک عبادت.
  •  توجّه به این‌که همه هستى، مطیع او ودر حال تسبیح او هستند، چرا ما عضو ناهماهنگ هستى باشیم.
  • توجّه به این‌که عشق وپرستش، در روح ماست وبه چه کسى برتر از او عشق بورزیم.

عبادت باید چگونه باشد:

  • عبادت مامورانه، یعنى طبق دستور او بدون خرافات.
  • عبادت آگاهانه، تا بدانیم مخاطب و معبود ما کیست. «حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ»
  • عبادت خالصانه. «وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»
  • عبادت خاشعانه. «فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»
  • عبادت عاشقانه. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: «افضل الناس مَن عَشق العبادة»

 

خداوند براى اثبات حقّانیت پیامبر و کتاب خود، از یک سو مخالفان را تحریک و از سوى دیگر به آنان تخفیف داده است. یک‌جا فرموده: «فَأْتُوا بِکِتابٍ»  کتابى مثل قرآن بیاورید.

و در جاى دیگر: «فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ»  ده سوره و در جاى دیگر مى‌فرماید: «فاتوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ»  یک سوره. به علاوه مى‌گوید: براى این کار مى‌توانید از تمام قدرت‌ها و یاران و همفکران خود در سراسر جهان دعوت کنید.

 

در قرآن، معمولًا ایمان و عمل صالح در کنار هم مطرح شده، ولى ایمان بر عمل صالح مقدم قرار گرفته است. آرى، اگر اتاقى از درون نورانى شد، شعاع این نور از روزنه و پنجره‌ها بیرون خواهد زد. ایمان، درونِ انسان را نورانى و قلب نورانى، تمام کارهاى انسان را نورانى مى‌کند. برکات ایمان و عمل صالح بسیار است که در آیات قرآن به آنها اشاره شده است

 

-کارهاى شایسته و صالح، در صورتى ارزش دارد که برخاسته از ایمان باشد، نه تمایلات شخصى و جاذبه‌هاى اجتماعى. اوّل‌ «آمَنُوا» بعد «عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»

-محرومیت‌هایى که مؤمن به جهت رعایت حرام و حلال در این دنیا مى‌بیند، در آخرت جبران مى‌شود. «رُزِقُوا»

 

در اسلام وفاى به عهد واجب است، حتّى نسبت به کفّار و عهدشکن، .

 رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: «لا دین لمن لا عهد له» آن کس‌که پایبند تعهّدات خود نیست، از دین کامل ندارد.

خداوند در این آیه فرمان داده تا با گروه‌هایى پیوند و رابطه داشته باشیم: «أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ» در روایات آن گروه‌ها چنین معرّفى شده‌اند: رهبران آسمانى، دانشمندان، خویشاوندان، مؤمنان، همسایگان و اساتید. و هرکس رابطه‌ى خود را با این افراد قطع کند، خود خسارت مى‌بیند. زیرا جلو رشد و تکاملى را که در سایه این ارتباطات مى‌توانسته داشته باشد، گرفته است.

 

بهترین راه خداشناسى، فکر در آفرینش خود و جهان استخودشناسى مقدّمه خداشناسى است.

- تفکّر در تحولات مرگ و حیات، بهترین دلیل بر اثبات وجود خداوند است.

 

-نظام هستى، هدفدار است و در آفرینش جهان، تدبیر و طرح حکیمانه مطرح بوده است. «خَلَقَ لَکُمْ»

دنیا براى انسان است، نه انسان براى دنیا. «خَلَقَ لَکُمْ»

-عبادت و تسبیح در فضاى آرام، تنها ملاک و معیار لیاقت نیست. «نَحْنُ نُسَبِّحُ»

- مطیع و تسلیم بودن با سؤال کردن براى رفع ابهام منافاتى ندارد. «أَ تَجْعَلُ فِیها»

-برترى انسان بر فرشتگان، به خاطر علم است. «وَ عَلَّمَ آدَمَ ...»

ابلیس و ملائکه هر کدام به نوعى خود را برتر از آدم مى‌دیدند؛ ابلیس به واسطه‌ى خلقت؛ «أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ» و فرشتگان به واسطه‌ى عبادت؛ «نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ» امّا ابلیس در برابر فرمان سجده خداوند، ایستادگى کرد، ولى فرشتگان چون حقیقت را فهمیدند، پوزش خواستند وبه جهل خود اقرار کردند. «سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا»

سجده بر آدم چون به فرمان خدا بود، در واقع بندگى و عبودیت خداست. زیرا عبادت واقعى، عملى است که خداوند بخواهد، نه آنکه طبق میل ما باشد. ابلیس حاضر بود قرن‌ها سجده کند، ولى به آدم سجده نکند.

سجده فرشتگان موقّتى بود، امّا نزول آنها بر مؤمنان و استغفارشان براى آنان دائمى است.

«الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ»

بى‌انصافى است که به فرمان خدا تمام فرشتگان بر انسان سجده کنند، ولى انسان براى خدا سجده نکند.

- خطرناک‌تر از نافرمانى در عمل، بى‌اعتقادى به فرمان است. «أَبى‌ وَ اسْتَکْبَرَ»

-تکبّر وجسارت ابلیس، سرچشمه‌ى بدبختى‌هاى او شد. «کانَ مِنَ الْکافِرِینَ»*

- نزدیک شدن به گناه همان و افتادن در دامن گناه همان. «لا تَقْرَبا ... فَتَکُونا»

- تخلّف از راهنمایى‌هاى الهى، ظلم به خویشتن است. «فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ»

 

شیطان براى ایجاد لغزش، دست به هر نوع تاکتیک روانى وتبلیغاتى زد، از جمله:

الف: براى آدم و حوّا سوگند یاد کرد. «قاسمهما»

ب: قیافه‌ى خیرخواهانه به خود گرفت و گفت: من از خیرخواهان شما هستم. «إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحِینَ»

ج: وعده ابدیّت داد، که اگر این گیاه را بخورید، زندگى و حکومت ابدى خواهید داشت. «شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلى‌»

د: دروغ گفت و به ذات حقّ تهمت زد. «ما نَهاکُما رَبُّکُما عَنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَکُونا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدِینَ»  یعنى پروردگارتان شما را نهى نکرد مگر از ترس اینکه شما فرشته شوید یا به زندگى ابدى برسید.

 

- این همه لطف و قبول توبه، تنها کار خداست. «هُوَ»

- اگر توبه واقعى باشد، خداوند آن را مى‌پذیرد. «هُوَ التَّوَّابُ»

-اگر توبه را شکستیم، باز هم خداوند توبه را مى‌پذیرد. «هُوَ التَّوَّابُ»

- عذرپذیرى خدا همراه با رحمت است، نه عتاب وسرزنش. «التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»

-امنیّت و آرامش واقعى، در سایه‌ى پیروى از دین و دستورات خداوند حاصل مى‌شود. «فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»

-یاد نعمت‌هاى پروردگار، سبب محبّت و اطاعت اوست. «اذْکُرُوا ... أَوْفُوا»

-بهره‌گیرى از الطاف خداوند، مشروط به گام برداشتن در مسیر تکالیف الهى است. «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ»

- در انجام تکالیف الهى، از هیچ قدرتى نترسیم و ملاحظه‌ى کسى را نکنیم.

تبلیغات سوء دشمن، ملامت‌ها، تهدیدها و توطئه‌ها مهم نیست، قهر خدا از همه مهمتر است. «وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ»

در قرآن: عالم بى‌عمل، به الاغى تشبیه شده است که بار کتاب حمل مى‌کند، ولى خود از آن بهره‌اى نمى‌برد.

از حضرت على علیه السلام نقل شده است که فرمود: سوگند که من شما را به کارى دعوت نمى‌کنم، مگر آنکه خودم پیشگام باشم و از کارى نهى نمى‌کنم مگر آنکه خودم قبل از شما آن را ترک کرده باشم.

 -اگر مقدّمات فراموشى را خودمان فراهم کرده باشیم، معذور نیستیم. عذر فراموشکارى پذیرفته است که بى‌تقصیر باشد. «تَنْسَوْنَ، تَتْلُونَ»

- تلاوت کتاب آسمانى کافى نیست، تعقّل لازم است. «تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ»

- خود فراموشى، نشانه‌ى بى‌خردى است. «أَ فَلا تَعْقِلُونَ»

 

نماز براى رسول اللّه صلى الله علیه و آله و امثال او نور چشم است‌ ولکن براى بعضى‌ها که خشوع ندارند، همچون بارى سنگین است.

نمازِ با توجّه، انسان را به یاد قدرت بى‌نهایت خدا مى‌اندازد و غیر او را هر چه باشد کوچک جلوه مى‌دهد. مِهر او را در دل زیاد مى‌کند، روحیّه‌ى توکّل را تقویت مى‌کند وانسان را از وابستگى‌هاى مادّى مى‌رهاند. همه‌ى این آثار، انسان را در برابر مشکلات مقاوم مى‌سازد.

-صبر ونماز، دو اهرم نیرومند در برابر مشکلات است. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ ...»

- سنگین بودن نماز، گاهى نشانه‌ى تکبّر در برابر خداست. «لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِینَ»

-خاشع، در نماز احساس ملاقات با خداوند را دارد. «الْخاشِعِینَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ»

 

شفاعت از کلمه «شفع» به معناى یارى و نصرت است و به جفت چون کمک و یاور است اطلاق شده است. یعنى افرادى که مایه‌اى از ایمان و تقوا و عمل داشته و در آن روز کمبودى دارند، لطفى به آن مایه‌ها اضافه مى‌شود و در اثر جفت وهمراه شدن با لطف اولیاى الهى، از قهر خداوند نجات مى‌یابند. بنابراین شفاعت، تنها شامل کسانى مى‌شود که تلاشگرند، ولى در راه مانده‌اند و نیاز به قدرتى دارند که در کنار آنان باشد.

-آیاتى که شرایط شفاعت شوندگان را بیان مى‌کنند، مانند:

الف: شفاعت براى کسى است که مورد رضایت خدا باشد. «وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‌»

ب: براى ظالمان، دوستدار و شفیعى نیست. «ما لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لا شَفِیعٍ»

ج: فرشتگان براى مؤمنان، دعا واستغفار مى‌کنند. «وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا»

 

-اگر خداوند نیست تا او را ببینید، امّا آثار او که دیدنى است. چرا با دیدن آنها ایمان نمى‌آورید. «فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»

خداوند هم سبب‌ساز و هم سبب‌سوز است. با یک عصا واز دست یک نفر، یک‌بار آب را مى‌خشکاند و یک‌بار آب را جارى مى‌سازد.

- بهره‌گیرى از نعمت‌هاى الهى، نباید زمینه‌ساز فساد باشد. «کُلُوا ... وَ لا تَعْثَوْا»

- شکم‌پرستى، عامل هبوط وسقوط انسان‌هاست. «لَنْ نَصْبِرَ عَلى‌ طَعامٍ واحِدٍ ... اهْبِطُوا»

- راضى بودن به آنچه خداوند خواسته و صبر بر آن، تأمین کننده‌ى خیر و مصلحت واقعى انسان است. «أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنى‌ بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ ...»

-مهم‌ترین اصل اعتقادى بعد از توحید، معاد است. «آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ»

- صاحبان ادیان دیگر در صورت بى‌اطلاعى از اسلام، چه قبل از اسلام و چه‌ بعد از اسلام، اگر به دین آسمانى خود ایمان داشته باشند و عمل صالح انجام دهند ودر بى‌اطلاعى خود مقصّر نباشند، اهل نجات هستند. «مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ ... لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ ...»

-انسان، تنها در سایه‌ى ایمان به خداوند و امید به معاد و انجام عمل صالح، آرامش مى‌یابد. «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ»

- عمل به آیات و احکام الهى، باید همراه با جدّیّت، عشق و تصمیم باشد نه شوخى، نه عادت، نه شکّ و نه تشریفات. «خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ»

- معارف دینى باید با تدریس وتبلیغ، در اذهان مردم زنده بماند. «اذْکُرُوا ما فِیهِ»

- یاد آیات الهى وتدبّر در آنها، زمینه‌ساز تقواست. «اذْکُرُوا ما فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»

- انسانِ غافل، مهم‌ترین تهدیدها را فراموش مى‌کند. «ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ»

- عبرت گرفتن و پندپذیرى، نیازمند داشتن روحیّه‌ى تقواست. «مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ»

- هر کس به گناه دیگران راضى باشد، در گناه آنان شریک است. خداوند به یهودیان زمان پیامبر نسبت قتل داده است، گویا آنان به قتل زمان موسى راضى بودند. «وَ إِذْ قَتَلْتُمْ»

آیات قبل، بسیارى از الطاف الهى درباره بنى‌اسرائیل، از قبیل: رهایى از شرّ فرعون، شکافته شدن دریا، قبول توبه آنان از گوساله‌پرستى، نزول بهترین غذاها، سایه‌بان قرار دادن ابرها و رهبرى معصوم را یادآور شد و در نهایت، ماجراى قتل نفس وچگونگى کشف‌ قاتل با یک روش اعجازآمیز را بازگو کرد. خداوند در این آیه مى‌فرماید: به جهت بى‌توجّهى شما به این همه نشانه و آیه که از روى لجاجت وکینه بود، دلهاى شما را قساوت فراگرفت و سنگدل شدید و اى‌بسا که دلهایتان از سنگ نیز سخت‌تر شد.

- مشاهده‌ى آیات و الطاف الهى، در افراد لجوج به جاى تقویت ایمان، موجب قساوت قلب مى‌گردد. «قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ»

-انتظارِ ایمان آوردن مردم نیز نیکوست، ولى همه توفیق ایمان آوردن را ندارند، شما هم انتظار آن را نداشته باشید. «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا»

-با وجود دانشمندان لجوج و خطرناک، امیدى به اصلاح جامعه نیست.

-تحریفاتى خطرناک‌تر است که کارشناسانه وآگاهانه باشد. «یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ»

حضرت على علیه السلام مى‌فرماید: اگر باطل خالصانه مطرح شود، نگرانى نیست. (چون مردم آگاه مى‌شوند و آن را ترک مى‌کنند.) و اگر حقّ نیز خالصانه مطرح شود، زبان مخالف بسته مى‌شود. لکن خطر آنجاست که حقّ و باطل، بهم آمیخته شده و از هر کدام بخشى چنان جلوه داده شود که زمینه‌ى تسلّط شیطان بر هوادارانش فراهم شود.

- جاهلِ مقصّر، مورد تهدید است نه جاهل بى خبر. «مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ»

- ایمان به حضور و علم خداوند، انسان را از خطاها باز مى‌دارد. «أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ...»

-در نزد خداوند، آشکار و نهان یکسان است. «یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ»

- بى‌سوادى و ناآگاهى، زمینه‌ى رشد خیالات وآرزوهاى نابجاست. «وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ ... أَمانِیَّ»

-شدیدترین عذاب‌ها متوجّه کسانى است که به تفکّر واعتقاد مردم خیانت مى‌کنند. تکرار کلمه «ویل ... ویل ... ویل»

 

در روایات مى‌خوانیم دامنه مسخ در قیامت با توجّه به خصوصیّات روحى افراد، گسترده‌تر خواهد بود. در قیامت مردم ده گونه محشور مى‌شوند:

1. شایعه‌سازان، به صورت میمون. 2. حرام خواران، به صورت خوک. 3. رباخواران، واژگونه.

4. قاضى ناحقّ، کور. 5. خودخواهان مغرور، کر و لال. 6. عالم بى‌عمل، در حال جویدن زبان خود. 7. همسایه آزار، دست و پا بریده. 8. خبرچین، آویخته به شاخه‌هاى آتش. 9. عیّاشان، بد بوتر از مردار. 10. مستکبران، در پوششى از آتش.

 

حضرت على علیه السلام در نهج البلاغه مى‌فرماید: «و سکت لکم عن اشیاء و لم یدعها نسیانا فلا تتکلفوها» خداوند حکم برخى اشیا را مسکوت گذاشته است، این سکوت از سر فراموشى نیست، بلکه براى آن است که شما در عمل، در وسعت باشید. و لذا با سؤالات نابجا، موشکافى نکنید.

در روایات مى‌خوانیم: گاو میان سالِ زرد رنگ با آن خصوصیّات، تنها در اختیار جوانى بود که معامله‌ى پرسودى برایش پیش آمده بود، امّا چون کلید انبار زیر سر پدرش بود و او براى اینکه پدر را بیدار نکند، از سود گذشت. و خداوند براى جبران این خدمت فرزند به پدر، پاسخ بهانه‌هاى بنى‌اسرائیل را چنان قرار داد که گاو آن جوان، متعیّن شود تا آنرا با قیمت گران بفروشد. حضرت موسى فرمود: «انظروا الى البر ما یبلغ باهله» بنگرید به نیکى، که چه به اهلش مى‌رساند. 

 

- آن دسته از گناهان کیفر دارند که آگاهانه و از روى عمد و اختیار مرتکب شده باشیم، نه بر اساس جهل یا جبر. «کَسَبَ»

- ملاک بهشت، ایمان و عمل است، نه خیال و آرزو. «الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا ... أَصْحابُ الْجَنَّةِ

-اداى حقوق، داراى مراتب و مراحلى است. اوّل حقّ خداوند، سپس والدین، سپس خویشاوندان، سپس یتیمان که کمبود محبّت دارند وآنگاه مساکین که کمبود مادّیات دارند.

هرکس به کار شخصى یا قومى مربوط به زمان‌هاى گذشته یا آینده راضى باشد، شریک در آن قلمداد مى‌شود.

-قرآن، کشتنِ دیگران را، به کشتن نفسِ خود تعبیر کرده است تا بگوید دیگرکشى، خودکشى است و افراد یک جامعه همچون اعضاى یک پیکرند. «تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ»

-علامت ایمان، عمل است و اگر کسى به دستورات دین عمل نکند، گویا ایمان ندارد. «أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ» قرآن، به جاى انتقاد از اینکه چرا بعضى دستورات را عمل مى‌کنید و بعضى را رها مى‌کنید، فرموده است: چرا به بعضى ایمان مى‌آورید و به بعضى کفر مى‌ورزید.

- نشانه‌ى ایمان واقعى، عمل به دستوراتى است که برخلاف سلیقه‌هاى شخصى انسان باشد وگرنه انجام دستوراتِ مطابق میل انسان، نشانى از میزان ایمان واقعى ندارد. «تَقْتُلُونَ، تُفادُوهُمْ» (در کشتن یکدیگر به تورات کارى ندارید، ولى در آزاد سازى اسیران اهل ایمان مى‌شوید!)

- به عشق و انتظار خود مغرور نباشید. ممکن است در مرحله‌ى عمل، حالات انسان عوض شود. خداى ناکرده امروز دعاى ندبه بخواند، ولى فردا ...

-ملاک ایمان، حقّانیّت آیین است نه نژاد. «وَ هُوَ الْحَقُّ»

-عشق و علاقه‌ى مُفرِط، خطرناک است. اگر دل انسان از علاقه به چیزى پرشود، حاضر نمى‌شود حقایق را بپذیرد. «أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ»

اولیاى خدا، نه تنها از مرگ نمى‌ترسند، بلکه اشتیاق به مرگ نیز دارند

مرگ، همانند سفر است. راننده در صورتى از سفر مى‌ترسد که یا راه را نمى‌شناسد، یا بنزین ندارد یا تخلّف نموده است، یا جنس قاچاق حمل مى‌کند و یا در مقصد، محل سکونت ندارد. در حالى که مؤمن واقعى، راه را مى‌داند؛ «إِلَیْهِ الْمَصِیرُ»* سوخت بین راه دارد؛ «عَمِلَ صالِحاً»* تخلّفاتش را با توبه جبران کرده است، جنس قاچاق یعنى عمل خلاف ندارد و محل سکونتش را نیز مى‌داند؛ «جَنَّةُ الْمَأْوى‌» و لذا نمى‌ترسد.

- آمادگى براى مرگ، نشانه‌ى ایمان واقعى و صادقانه است. «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ»

در احادیث آمده است: اگر کسى ستمگر را در ظلم و ستم راهنمایى و کمک کند، در دوزخ ‌قرین «هامان» وزیر فرعون خواهد بود. و حتّى آماده کردن دوات و قلم براى ستمگر، جایز نیست. امام کاظم علیه السلام خطاب به یکى از مسلمانان بزرگوار فرمود: کرایه دادن شتر به دستگاه هارون الرشید هر چند براى سفر حج باشد، جایز نیست. تفسیر اطیب‌البیان.

 

 

التماس دعا

  • جمعه ۱۵ بهمن ۰۰
راه ظهور
عالی ، موفق باشید.

اللّهمّ عجّل لولیک الفرج...

سلام
تشکر از حضورتون🌹
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan