ترجمه و شرح نامه 4 نهج البلاغه: مقابله با سرکشان+خلاصه

 

 

و من کتاب له (علیه السلام) إلى بعض أمراء جَیشه:
فَإِنْ عَادُوا إِلَى ظِلِّ الطَّاعَةِ فَذَاکَ الَّذِی نُحِبُّ؛ وَ إِنْ تَوَافَتِ الْأُمُورُ بِالْقَوْمِ إِلَى الشِّقَاقِ وَ الْعِصْیَانِ، فَانْهَدْ بِمَنْ أَطَاعَکَ إِلَى مَنْ عَصَاکَ، وَ اسْتَغْنِ بِمَنِ انْقَادَ مَعَکَ عَمَّنْ تَقَاعَسَ عَنْکَ؛ فَإِنَّ الْمُتَکَارِهَ مَغِیبُهُ خَیْرٌ مِنْ مَشْهَدِهِ وَ قُعُودُهُ أَغْنَى مِنْ نُهُوضِه.

 

***

مخالفان را (کسانى که فرمان تو را در مقابله با لشکریان طلحه و زبیر پذیرا نیستند) نصیحت کن. اگر به سایه اطاعت باز گردند (و تسلیم فرمان تو شوند) این همان چیزى است که ما دوست داریم (و از آنها مى خواهیم) و اگر حوادث، آنان را به سوى اختلاف و عصیان کشاند به کمک کسانى که از تو اطاعت مى کنند با کسانى که از تو نافرمانى مى کنند پیکار کن و با کسانى که مطیع اند از کسانى که سستى مى ورزند خود را بى نیاز ساز; زیرا سست عنصران و کسانى که از جنگ با دشمن کراهت دارند غیبت شان بهتر از حضورشان است و قعود آنها از جنگ، از قیامشان کارسازتر است!

 

 

از نامه هاى امام(علیه السلام) است که به بعضى از سران سپاهش نوشته.(1)

نامه در یک نگاه:
محتواى نامه روشن است. امام(علیه السلام) به یکى از فرماندهان لشکرش دستور مى دهد که در مقابل گروهى شورشى ایستادگى کند. نخست آنها را نصیحت کند که به راه راست باز گردند و اگر نپذیرفتند با نیروى نظامى آنها را بر سر جاى خود بنشاند.
همان گونه که بعداً اشاره خواهیم کرد مخاطب این نامه عثمان بن حنیف فرماندار بصره بود که در عین حال فرماندهى لشکر را نیز بر عهده داشت و لذا مرحوم سیّد رضى عنوان نامه را «إلى بَعْضِ أُمَراءِ جَیْشِهِ» قرار داده است.

 

افراد سست را کنار بزن:
قبل از ورود در تفسیر این نامه باید به شأن صدور آن توجّه کنیم. جریان آن گونه که مرحوم شیخ مفید در کتاب الجَمَل نوشته است چنین بود:
«بعد از قتل عثمان و بیعت عامه مردم با امیر مؤمنان على(علیه السلام) هنگامى که طلحه و زبیر به اهداف خود (که خلافت یا لا اقل امارت بخشى از جهان اسلام بود)، نرسیدند، از مدینه به سمت مکّه حرکت کردند و در مکّه عبدالله بن زبیر را نزد عایشه فرستادند که به او بگوید امیر المؤمنین عثمان مظلوم کشته شد و على بن ابى طالب امور مردم را قبضه کرد و به وسیله سفیهانى که قتل عثمان را بر عهده گرفتند بر همه چیز غلبه یافت و ما از این مى ترسیم که مفاسدى از این طریق در جهان اسلام پیدا شود. اگر مصلحت مى بینى در سفر به بصره همراه ما باش امید است خداوند به وسیله تو اختلاف این امّت را التیام بخشد و شکاف میان آنها را پر کند و پراکندگى آنها را بر طرف سازد و امورشان را بدین طریق اصلاح نماید. عبدالله نزد عایشه آمد و پیام را رساند. عایشه در ابتدا امتناع ورزید سپس فرداى آن روز موافقت خود را اعلام کرد هنگامى که طلحه و زبیر به اتفاق عایشه و گروه شورشیان به بصره رسیدند عثمان بن حنیف فرماندار امیر مؤمنان على(علیه السلام) در بصره نامه اى براى آن حضرت نوشت و آن حضرت را در جریان امور گذاشت حضرت نامه مورد بحث را مرقوم داشت و براى عثمان بن حنیف فرستاد و دستور داد به اتفاق گروه وفاداران به امام(علیه السلام) از اهالى بصره در مقابل مخالفان بایستند».(2)
اکنون به شرح نامه مى پردازیم. امام(علیه السلام) مى فرماید: «مخالفان را (کسانى که فرمان تو را در مقابله با لشکریان طلحه و زبیر پذیرا نیستند) نصیحت کن اگر به سایه اطاعت باز گردند (و تسلیم فرمان تو شوند) این همان چیزى است که ما دوست داریم (و از آنها مى خواهیم) و اگر حوادث، آنان را به سوى اختلاف و عصیان کشاند با کمک کسانى که از تو اطاعت مى کنند با کسانى که نافرمانى تو را مى کنند پیکار کن و با کسانى که مطیع اند از کسانى که سستى مى ورزند خود را بى نیاز ساز»; (فَإِنْ عَادُوا إِلَى ظِلِّ الطَّاعَةِ فَذَاکَ الَّذِی نُحِبُّ، وَإِنْ تَوَافَتِ(2) الاُْمُورُ بِالْقَوْمِ إِلَى الشِّقَاقِ الْعِصْیَانِ فَانْهَدْ(4) بِمَنْ أَطَاعَکَ إِلَى مَنْ عَصَاکَ وَاسْتَغْنِ بِمَنِ انْقَادَ مَعَکَ عَمَّنْ تَقَاعَسَ(5) عَنْکَ).
تعبیر به «ظِلِّ الطَّاعَةِ» (سایه اطاعت) تعبیر لطیفى است و اشاره به این دارد که عصیان و سرکشى و مخالفت، همچون آفتاب سوزان است و اطاعت و تسلیم در برابر فرماندهان عدل، سایه لذت بخشى است که به جامعه آرامش مى دهد.
تفاوت شقاق و عصیان در این است که شقاق به معناى جدایى است و عصیان و نافرمانى چیزى فراتر از جدایى است.
آن گاه امام(علیه السلام) در پایان این نامه اشاره به دلیل دستور خود پرداخته مى فرماید: «زیرا سست عنصران و کسانى که از جنگ با دشمن کراهت دارند غیابشان بهتر از حضورشان است و قعود آنها از جنگ از قیامشان کارسازتر است»; (فَإِنَّ الْمُتَکَارِهَ(6) مَغِیبُهُ(7) خَیْرٌ مِنْ مَشْهَدِهِ، وَقُعُودُهُ أَغْنَى مِنْ نُهُوضِهِ).
این همان چیزى است که قرآن مجید نیز درباره گروهى از منافقان در سوره توبه اشاره کرده، مى فرماید: «(لَوْ خَرَجُوا فِیکُمْ مَّا زَادُوکُمْ إِلاَّ خَبَالا وَ لاََوْضَعُوا خِلاَلَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَةَ); اگر آنها همراه شما (به سوى میدان جهاد) خارج مى شدند جز اضطراب و تردید و فساد، چیزى بر شما نمى افزودند و به سرعت در بین شما به فتنه انگیزى (و ایجاد تفرقه و نفاق) مى پرداختند».(8)
*****
نکته ها:
1. جنایات شورشیان جمل:
از تاریخ طبرى و بعضى کتب دیگر و همچنین خطبه 172 که سابقا به طور مشروح درباره آن سخن گفتیم استفاده مى شود که بعد از ورود طلحه و زبیر و لشکر آنها به بصره، عثمان بن حنیف طى نامه فوق که از سوى امیر مؤمنان على(علیه السلام) به او رسید مأمور شد با آنها به مقابله برخیزد تا امام(علیه السلام) و لشکریانش وارد شوند; ولى مردم بصره به دو گروه تقسیم شدند; گروهى مى گفتند ما باید به یارى نماینده امام(علیه السلام) برخیزیم و گروه دیگر مى گفتند: شورشیان راست مى گویند ما باید به حمایت عایشه همسر پیغمبر و همراهانش برخیزیم و این دو گروه با هم به مقابله برخاستند و قابل توجّه اینکه (جاریة بن قدامه) یکى از سران قبایل بصره، در مقابل عایشه آمد و گفت: اى ام المؤمنین به خدا قتل عثمان نزد ما کم اهمّیّت تر است از اینکه تو از خانه ات بیرون آمده اى و ستر و حرمت پیغمبر را کنار زده اى و بر این شتر ملعون سوار شده اى و خود را در معرض تیر و شمشیر مخالفان قرار داده اى و احترام خود را پایمال ساخته اى. اگر به میل خود آمده اى به خانه ات برگرد و اگر تو را با اکراه آورده اند از مردم کمک بخواه تا به خانه ات برگردى.
به هر حال طلحه و زبیر و همدستانش در زیر لباس خود زره پوشیدند و هنگام نماز صبح به مسجد آمدند. عثمان بن حنیف بى خبر از این جریان به هنگام نماز به مسجد آمد تا با مردم نماز بخواند. یاران طلحه و زبیر او را عقب کشیدند و زبیر را براى نماز جلو آورند. گروه پاسداران بیت المال که «سبابجة» نامیده مى شدند جلو آمدند و زبیر را از مسجد بیرون کردند و عثمان را براى نماز جلو آورند; ولى یاران زبیر حمله کردند و عثمان بن حنیف و یارانش را عقب راندند. این جنگ و گریز تا نزدیک طلوع آفتاب ادامه یافت. جمعى فریاد کشیدند: اى اصحاب محمد از خدا بترسید آفتاب دارد طلوع میکند نماز چه شد.
سرانجام زبیر غالب شد و نماز را با مردم خواند و بعد از نماز، زبیر با یاران مسلح خود به عثمان بن حنیف و طرفدارانش حمله کردند و او را گرفتند و تا سرحد مرگ زدند و تمام موهاى صورت و ابروها و مژه هاى چشمانش را کندند و سرانجام گروهى را شکنجه کردند و کشتند.
امام(علیه السلام) در خطبه 172 به این مسأله اشاره کرده مى فرماید: «به خدا سوگند اگر آنها تنها یک نفر را بدون گناه مى کشتند، خونشان براى من حلال بود تا چه رسد به اینکه گروه عظیمى از مسلمانان را به قتل رساندند».
البتّه این درگیرى غیر از درگیرى دیگرى است که بر سر امامت نماز بین طلحه و زبیر واقع شده که هرکدام مى خواستند امامت جماعت را عهده دار شوند که عایشه میانجى گرى کرد و بنا شد پسر زبیر امامت جماعت را بر عهده بگیرد.
طرفداران طلحه و زبیر و عایشه جنایات عجیبى را مرتکب شدند از جمله «سبابجه» که هفتاد نفر و به روایتى چهارصد نفر بودند همه را به دستور عایشه سر بریدند و این اوضاع خونبار همچنان ادامه یافت تا لشکر امام(علیه السلام) وارد شد و شورشیان جمل را تار و مار کرد و طلحه و زبیر کشته شدند و عایشه را با گروهى تحت الحفظ به مدینه بازگرداندند و آرامش به بصره بازگشت.(9)
2. به چه کسانى مى توان اعتماد کرد؟
امام(علیه السلام) در این نامه اشاره به نکته مهمى کرده است که سزاوار است مورد توجّه همه مدیران وفرماندهان باشد و آن اینکه هرگز افراد سست اراده و خالى از انگیزه و تصمیم را به حساب نیاورند و آنها را به صورت سیاهى لشکر با خود به صحنه نکشانند، چرا که خطر و ضرر آنها بیش از سود و منفعت آنهاست، عدم حضور آنها در صحنه، مایه آرامش مبارزان است و حضورشان مایه ناراحتى و تنش.
شبیه این معنا همان گونه که اشاره شد در قرآن مجید نیز در داستان جنگ تبوک (و همچنین جنگ احد) آمده است; در مورد اوّل مى فرماید: «(لَوْ خَرَجُوا فِیکُمْ ما زادُوکُمْ إِلاّ خَبالاً وَ لاََوْضَعُوا خِلالَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَة); اگر آنها همراه شما (به سوى میدان جهاد) خارج مى شدند جز اضطراب و تردید و فساد، چیزى بر شما نمى افزودند; و به سرعت در میان شما به فتنه انگیزى (و ایجاد تفرقه و نفاق) مى پرداختند».(10)
در مورد داستان جنگ احد، در آیه بعد از آن مى فرماید: «(لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَکَ الاُْمُورَ حَتّى جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللهِ وَهُمْ کارِهُونَ); آنها پیش از این (نیز) در پى فتنه انگیزى بودند، و کارها را بر تو دگرگون (و آشفته) ساختند; تا آنکه حق فرا رسید، و فرمان خدا آشکار گشت (و پیروز شدید) در حالى که آنها ناراضى بودند».(11)
کوتاه سخن اینکه آیات فوق، درس بزرگى به همه مسلمانان مى دهد که هیچ گاه در فکر افزودن سیاهى لشکر و کمیّت و تعداد نباشند، بلکه به این فکر باشند که افراد مخلص و باایمان را انتخاب کنند هرچند نفراتشان ظاهراً کم باشد; همان گونه که در آیات مربوط به داستان بنى اسرائیل و طالوت و جالوت نیز آمده است: (کَمْ مِنْ فِئَة قَلِیلَة غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللهِ).(12)

 

 

التماس دعا

  • چهارشنبه ۱۳ فروردين ۹۹
کاربر دانشجو

سلام

از امروز با توجه به توصیه یکی از کاربران قصد داریم کامنتی رو به خلاصه متن نامه نهج البلاغه اختصاص بدیم تا کسانی که به هر دلیل متن بالا واسشون وقت گیره هم بتونن از کلام امام علی (ع) بهره ببرن.

خلاصه نامه 4 نهج البلاغه:

این نامه از امام علی (ع) خطاب به عثمان بن حنیف از فرماندهانشون در شهر بصره اس که با سرکشی  طلحه و زبیر در این شهر و البته همراهیه عایشه مواجه میشه.طلحه و زبیر در حقیقت با خلاف امام علی (ع) مشکل داشتن و وقتی وارد بصره میشن ،مردم بصره در برابر فرمانده امام دو دسته میشن،اون هایی که خلافت رو حق علی (ع) میدونستن و اون هایی که با طلحه و زبیر موافق بودن.

عثمان بن حنیف شرح ماجرا رو برای امام مینویسن و در جواب امام علی (ع) اینطور پاسخ میدهند که:

1- اول مخالفان رو نصیحت کن و این بهترین و مسالمت آمیزترین روشه که امام گفتن این مطلوب ماست که طبیعتا بدون جنگ و خون ریزی کار پایان پیدا کنه.

2- دوم با کسانی از یارانت با اون ها وارد جنگ شو که مطیع تواند و امر تو رو اطاعت میکنند و نه سست عنصرها چراکه مردم دو دسته بودن!

3-صراحتا میفرمایند که نبود افراد و سپاهیان سست عنصر و ضعیف بهتر از حضورشان هست و بودن این افراد تنها باعث تنش و سلب آرامش از بقیه سپاهیان میشه.

و نکته این نامه هم همان خطوط پایانیه شرح بالاست که:

هیچ گاه در فکر افزودن سیاهى لشکر و کمیّت و تعداد نباشید، بلکه به این فکر باشید که افراد مخلص و باایمان را انتخاب کنید هرچند نفراتشان ظاهراً کم باشد!

که همونطور که در متن بالا هم اشاره شده ،امیدوارم ما هم در گزینش افراد، کیفیت رو به کمیت و سیاهی لشکر ترجیح بدیم.

*****************************

داستان کامل ماجرا حمله و شرح کامل این نامه رو میتونید در پست بالا بخونید!

سلام
تشکر بابتِ خلاصه ی خوبتون ✌
همراز دل

سلام داداش

ممنون

سلام
سلامت باشید
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan